صبر انقلابی و رسالت زینبگونه، میراث عشق و انفاق

به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید «سید معصوم حسینی» یکم اسفند ماه ۱۳۴۴، در روستای الارز از توابع شهرستان بهشهر به دنیا آمد. پدرش سیدیحیی و مادرش سیده زهرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پادار در جبهه حضور یافت. نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۲، با سمت فرمانده گروهان در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید:
بسمه تعالی
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربهم یُرزقون»
باری، من برای انتقام از کسی و برای چند وجب وسعت خاک به جبهه نمیروم؛ اگر چه باید دشمن را از خاک مان با ذلت بیرون کنیم؛ بلکه برای احیای دین حقهی اسلام به جبهه میروم. برای دفاع از آن حقی که موسی (ع) با عصایش، ابراهیم (ع) با تبرش، محمد (ص) با قرآنش، علی (ع) با ذوالفقارش و حسین (ع) با ذوالفقارش و حسین (ع) با خونش از آن دفاع کردند.
پدر و مادرم! سلام گرمی از راه دور به خدمت شما میرسانم. اگر ان شاءالله شهادت نصیب من شد، گریه نکنید، حلالم کنید و آن قدر که قدرت دارید، برای پیروزی انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب دعا کنید. پدر و مادرم! بدانید که خدا سفارش فرموده از آنچه دوست دارید، انفاق کنید. شما هم از انفاق در راه خدا فیض ببرید. مادر خوبم! امیدوارم رسالت حزب اللهی بودنت را خوب انجام دهی و نبودن وجود من در کنارت مانعی نباشد برای انجام رسالت زینب گونه ات. من به شما، پدرم و برادرم افتخار میکنم. به تو مادرم، که صبر انقلابی داری و امیدوارم با دلگرمی بیشتر به دعاگویی برای رزمندگان در نماز جمعه و دعای کمیل شرکت کنی و در صورت شهید شدنم کلیه لباسهای مرا در اختیار جنگ زدگان بگذارید تا کمکی برای آنها باشد.
پروردگارا! تو را سپاس میگویم که بزرگترین و ارزشمندترین آرزوی این بنده حقیر و ذلیل خود را برآورده کردی. پروردگارا! به امام خمینی بت شکن طول عمر عطا فرما و جان این حقیر را بگیر و به عمر امام بیفزا.
پدرم و مادرم و برادر و خواهرهایم! امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازه من به دست شما نرسید. آن گاه یاد شهیدان کربلا بیفتید و ناراحت نشوید، آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد.
انتهای پیام/