شهید ماهیگیری که دهها سرباز را از غرق شدن نجات داد
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید نادر سیلانی ششم آبان ماه سال ۱۳۱۱ در خانواده مذهبی و متدین و در عین حال مستضعف در یکی از روستاهای حومه شوش دیده به جهان گشود. پس از سپری کردن دوران کودکی، دوران نوجوانیاش را با کار و تلاش در کنار پدر گذراند. در امرار معاش پدر زحمت کش خود را یاری میداد. پس از تشکیل خانواده علاوه بر کار کشاورزی به ماهیگیری میپرداخت و از این طریق نان حلال بر سر سفره خانوادهاش میگستراند.

مدافع شهر شوش
با شروع جنگ تحمیلی جز اولین نفراتی بود که با اسلحه ام۱ خود در شوش باقی ماند جزو اولین مدافعان شهر شوش محسوب میشد شبها به همراه جوانان بسیجی در شهر به گشت زنی میپرداخت.
متوقف شدن ارتش تیپ ۳۷ زریه شیراز در پشت رودخانه
هفتم مهرماه ۵۹ خبر میرسد تعداد بسیار زیادی از سربازان ارتشی تیپ ۳۷ زریه شیراز در پشت رودخانه کرخه به علت ناآشنایی با شنا در آب متوقف شده و ارتش عراق هم در پشت سر آنها در حال پیشروی و نزدیک شدن به آنها است اگر به آب میزدند در رودخانه کرخه غرق میشدند و اگر میماندند سرنوشتی جز اسارت و یا کشته شدن به دست سربازان عراقی نداشتند.
بنابراین چارهای جز انتخاب یکی از این دو راه را نداشتند تعدادی از بچههای سپاه و نیروهای مردمی برای کمک به سربازان با وانتهای شخصی و با راهنمایی سپاه شوش خود را به کنار کرخه رساندند.
نادر هم که آشنایی بیشتری به کرخه و بیشه داشت به همراه نیروهای مردمی به کمک سربازان شتافتند.
ازدحام زیادی در پشت رودخانه کرخه بود و همه سربازان منتظر عبور از رود کرخه بودند یک دستگاه کامیون ریو وارد آب شده و دماغه و کابین آن کاملاً زیر آب رفته بود.
تعدادی از سربازان داخل کامیون گیر افتاده بودند کامیون دیگری تا نیمه دربها در آب فرورفته و یک دستگاه کامیون گاز در ابتدای ورود کرخه در آن سمت به گل نشسته بود.
بعضی از سربازان از شدت اضطراب بیگدار به آب زده بودند و، چون شنا کردن بلد نبودند متأسفانه آب وحشی کرخه آنها را با خود برده بود چند نفری که از پشت کامیون خود را به آب انداخته بودند تا سینه زیر آب فرورفته و با دست خود قسمتی از کامیون را محکم گرفته تا آب آنها را با خود نبرد.
خلاصه در آنجا با صحنهای روبهرو شده بودند که گویا محشر کبری است سریع از وانت پیاده شدند.
برادر پاسداری که آنها را همراهی میکرد: «گفت سریع بروید توی آب و اول آنهایی که در آب هستند نجات داده و از آب بیرون بکشید»
نجات سربازان از غرق شدن
تعدادی با دست پاچگی وارد آب شدند، اما این روش به خاطر نفرات زیاد سربازان و تعداد کم نیروهای مردمی جوابگو نبود در همین حین یک مرد میانسال با پاهای برهنه که یک طناب بزرگ در دست داشت به سه نفر از نیروهای کمکی گفت: «این سر طناب را با خود برده» و با اشاره به کامیونی که در آن سوی کرخه به گل نشسته بود گفت: «طناب را محکم به کامیون ببندید.»
هر طوری بود با سختی خودشان را به کامیون ارتشی رساندند و به کمک هم و دو سربازی که در کنار کامیون بودند طناب را محکم به دور سپر گاز ارتشی بستند و در آن سوی رودخانه طناب به یک تنه درخت بسته شد و از این طریق تعداد زیادی از سربازان خودی از آب بیرون کشیده و از غرق شدن حتمی نجات یافتند.
طرح طناب بستن این مرد میانسال باعث نجات تعداد زیادی از سربازان خودی شد بعدها فهمیدیم که آن مرد میانسال نادر سیلانی نام دارد.
وی یک ماهی گیر بود که روزها به کنار کرخه میرفت و با صید ماهی چرخه زندگی خود را تأمین میکرد و با فضای جنگل و کرخه کاملاً آشنا بود و عین کف دستش با جنگل و کرخه آشنایی داشت.
شناسایی موقعیت کرخه و توجیه نیروهای سپاه
بنابراین در روزهای آغازین جنگ در شناسایی و توجیه نیروهای سپاه نسبت به موقعیت کرخه با دشمن کمک مؤثری به نیروهای خودی کرد.
حفاظت از شهر و شهادتش
با شروع جنگ در شهر ماند شبها با یک اسلحه دوشا دوش جوانان بسیجی در شهر نگهبانی میداد تا این که در پانزدهم آبان ماه ۱۳۵۹ بر اثر اصابت ترکش توپ در پشت حسینیه اعظم به شهادت رسید.
انتهای پیام/