کد خبر : ۶۰۳۵۶۷
۱۱:۰۰

۱۴۰۴/۰۸/۱۳
نامه شهید داود آذریان «۴»

از بستان برایتان می‌نویسم، شایعه‌ها را باور نکنید

شهيد «داود آذريان» در نامه‌ای خطاب به خانواده خود می‌نویسد: «امروز بعد از ظهر ۲۴ بهمن ماه می‌باشد که در بستان هستم و این نامه را برایتان می‌نویسم و در ضمن مثل اینک شایعه انداخته که بستان را عراقی‌ها گرفته‌اند ولی شما هر چه از این پلید‌های می‌شنوید باور نکنید و بدانید که این منافق‌ها دروغ می‌گویند...» بخش چهارم نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


از بستان برایتان می‌نویسم، شایعه‌ها را باور نکنید

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «داود آذریان» ۱۵ دی سال ۱۳۳۸ در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. ۷ ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. دوره دبیرستان را در رشته اقتصاد نیمه راه رها کرد. در ۱۸ سالگی به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی و عضویت در سپاه پاسداران راهی جبهه جنگ شد. او فرمانده گروهان بود که سرانجام هفتم آبان سال ۱۳۶۱ در منطقه کوشک با اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای نی ریز به خاک سپرده شد.

متن نامه «۴» :

بسم الله الرحمن الرحیم خدمت پدر عزیزم سلام عرض می‌کنم. سلام گرم و صمیمانه مرا که از فرسنگ‌ها راه دور به سویتان فرستاده‌ام بپذیرید. امیدوارم که حالتان خوب و هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید.

 باری اگر از احوال اینجانب حقیر برآمده باشید الحمدلله بد نیستم و بدعا گویی شما مشغول می‌باشم و از شما التماس دعا دارم. باری دوباره جایز دانستم که چند کلمه‌ای به حضورتان تقدیم دارم تا بدانید فراموشی در کار نیست و بدین‌وسیله بتوانم بار دیگر از شما بخواهم که شکر خدا کنید و خدا را فراموش نکنید و از خدا بخواهید که من را به عنوان یک سرباز اسلام قبول کنند.

 باری غرض از اینکه، چون چند روزی بیش نیست که برایتان نامه نوشتم گفتم، چون وقت دارم یک نامه دیگر مزاحمتان شوم و امیدوارم که ببخشید و امروز بعد از ظهر ۲۴ بهمن ماه می‌باشد که در بستان هستم و این نامه را برایتان می‌نویسم و در ضمن مثل اینک شایعه انداخته که بستان را عراقی‌ها گرفته‌اند ولی شما هر چه از این پلید‌های می‌شنوید باور نکنید و بدانید که این منافق‌ها دروغ می‌گویند.

 آنها تقریبا روز۲۰ یا ۲۱ بهمن بود که این شایعه را پراکنده کرد بودند ولی امروز که بیست و چهارم است اصلا خبری نیست و از شما می‌خواهم که حرف اینها را باور نکنید باری پدرجان یک نامه هم اهواز که بودم برایتان نوشتم امیدوارم که تا به حال بدستتان رسیده باشد. در ضمن، چون ما گفتم که جای مشخص نداریم آدرس ندادم که برایتان بدهم و خیلی هم دلم می‌خواهد که از وضع آنها با خبر شوم ولی، چون آدرس ندارم نمی‌خواهد جواب بنویسید باری اگر مشهدی علی یا ابراهیم به دیدارتان آمدند سلام مرا به آنها برسانید. خدمت تمام دوستان آشنایان اقوام و همگی شما سلام می‌رسانم. خداحافظ التماس دعا. کوچک همه شما داود.

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه