جوان روستازادهای که غیرتش او را تا آسمانها برد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، داستان زندگی رزمندگان شهید، روایت سادهزیستی، غیرت و ایمان است. غلامحسین جعفرآبادی آشتیانی، نخستین روز اسفندماه ۱۳۴۳ بهعنوان دومین فرزند خانوادهای زحمتکش در روستای داودآباد اراک چشم به جهان گشود؛ خانوادهای که روزی حلالشان را با تلاش در زمین و دامداری فراهم میکردند و کودک تازهواردشان را موهبتی از جانب خدا میدانستند.
پدر و مادرش با عشق، نام غلامحسین را برای او برگزیدند تا مانند سرباز دشت کربلا دلداده حقیقت و پیرو اهلبیت باشد. از همان کودکی، مهربانی و صفای قلبش او را از دیگر همسالان متمایز میکرد. هنوز مدرسه را کامل آغاز نکرده بود که بار مسئولیت را بر دوش گرفت و در کنار والدینش به کار و تلاش مشغول شد. امکانات تحصیلی محدود در روستا، مسیر درس را برایش کوتاه کرد، اما شعله ایمان و روح دیندارانهاش روز به روز فروزانتر میشد. روزههای سخت تابستان، نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر، برگهای زرینی از نوجوانی او بودند.
سالهای جوانیاش با ندای دفاع از میهن همراه شد. وقتی زمان خدمت سربازی فرا رسید، با افتخار لباس مقدس سربازی را بر تن کرد و به لشکر ۶۴ ارومیه پیوست. حضوری از جنس غیرت که قلب پدر و مادر را در عین دلتنگی سرشار از غرور کرد.
غلامحسین در جبهه همان جوان بیادعا و عاشق وطن بود؛ همراه با رزمندگان دیگر در خط مقدم پایداری ایستاد. تا اینکه چهارم آبان ۱۳۶۴، در پادگان جلدیان پیرانشهر، ترکش دشمن سینهاش را شکافت و او را به کاروان شهدا پیوند زد.
پیکر پاکش به زادگاهش بازگردانده شد و در خاک داودآباد آرام گرفت؛ همانجایی که امروز نیز مامن دلتنگیهای والدینش و زیارتگاه دلهای عاشقان است.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی