پیامی از دل شهادت به امام و ملت ایران
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید رجب داودآبادی در یکم خرداد ماه سال 1346 در روستای داودآباد از توابع شهرستان اراک و در خانوادهای روستایی که زندگی را در کار کردن و بندگی دیدند، دیده به جهان گشود. او دوران کودکیاش را با اخلاق و رفتار درست آشنا شد تا در طول زندگیاش، که عمر کوتاهی بود، از آن بهرهبرداری کند و این منش را در ارتباط با مردم به کار گیرد. رجب خوشاخلاق، خوشرفتار و شیرینزبان بود و هنگامی که به روستا میآمد، به دیدار اقوام میرفت، با آنان صحبت میکرد و پای درد دلشان مینشست. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش و دوره راهنمایی را در شهر اراک ادامه داد.
در سال اول دبیرستان، مشغول به تحصیل بود که با عضویت در بسیج به پادگان آموزشی اعزام و پس از فراگیری فنون رزم، عازم جبهه شد. او در مجموع هشت ماه در مناطق عملیاتی جنوب حضور داشت و در آخرین مرحله، هنگامی که به عنوان آرپیجیزن در گردان پیاده از لشکر 17 علیبنابیطالب علیهالسلام خدمت میکرد، سرانجام این بسیجی پرشور امام خمینی (رحمهالله علیه) در چهارم اسفند ماه سال 1362 در منطقه جزیره مجنون در حین عملیات خیبر به شهادت رسید. پیکر مطهرش در منطقه عملیات مفقود شد.
وصیتنامه:
بسماللهالرحمنالرحیم
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی، آن ابرمرد تاریخ که با رهنمودهای خود پوزه ابر جنایتکاران تاریخ را به خاک مالید و دست همه مستضعفان گیتی را گرفت و از زیر بار ظلم تمام مستکبران بیرون آورد و جهان تاریک را برای دنیا انشاءالله منور خواهد ساخت. و تا همه شاهنشاهان دنیا را از سریر سلطنت به مذلت نشاند، لحظهای آرام نخواهد گرفت. درود به همه دنیا بر چنین رهبری و نصرت و رحمت خدا بر تمام رزمندگان اسلام که با رزم شبانهروزی خود، همه کافران را به جهنم فرستادند و تا نابودی بقیه ستمکاران از پای نخواهند نشست. تا آزادی قدس عزیز و آزادی کربلا و همه مستضعفان جهان، اسلحه خود را بر زمین نخواهند گذاشت و رحمت و برکات خداوند بر روان پاک شهیدان ایران که با خون سرخ خود درخت پر افتخار اسلام را آبیاری نموده و شهادت را که نوید سعادت است به ما آموختهاند.
اینجانب رجب داودآبادی که در سن 15 سالگی به ندای امام امت که تکلیف شرعی برای همه بود لبیک گفتهام، با آن همه موانع که در پیشرو داشتم، به هیچکدام از آنها اعتنایی نکرده و راه خود را شناختهام. از مکتب حضرت قاسم (ع) درس آزادی را آموختهام و به یاری اسلام و قرآن شتافتم. با چشم باز، راهم و هدفم که اسلام است را شناختهام تا بلکه انشاءالله به پیروزی نهایی یا شهادت که بزرگترین سعادت است نائل شوم.
یک پیام به امام عزیز: هرچند که من قابل شهادت نیستم، چون شهید شدم و از تو سوال کردند، رجب چه شد؟ بفرما به جمع پاک شهدا پیوست.
یک پیام به پدر و مادرم: چنانچه با منافقین برخورد کردید و گفتند پسرت چه شد؟ بگویید به دیدار حضرت قاسم شتافت. پدر و مادر عزیزم و خویشاوندانم، آنهایی که وصیتنامه مرا میشنوید، همه شما را به صبر، بردباری و تقوا وصیت میکنم و در شهادتم، خدایی نکرده محزون نشوید، که مبادا منافقین را شاد کنید. بلکه در این شهادت، سعادت بزرگ نصیب من شده و در پیش پیغمبر (ص) و حضرت زهرا (س) روسفید و باعث افتخار شما شوم.
یک پیام برای رفقای عزیزم: که دست از یاری اسلام، قرآن و امام عزیز برندارید و همچون من و دیگر برادران، اسلحه در دست گیرید و خون شهدا را نگهبان باشید و تا پیروزی نهایی از پای ننشینید.
یک پیام به آنهایی که در خط اسلام و دیانت نیستند: تورا به خدا بیایید و به دامن اسلام برگردید تا دیر نشده که ساعت دیگر دیر است. دیدید که اربابان شما به حال شما سودی نداشتند. اسلام عزیز است که همه را در زیر لوای خود میپذیرد. به مفاد آیه «إِنِّي أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»، گرامیترین مردم در نزد خدا، باتقواترین آنهاست.
چند بیت شعر برای مادرم:
مادر اگر عزیزت نامد به جبهه غم نیست
آنجا عزیز زهرا همسنگر شهید است
خمپاره گر بسوزد جسم مرا چه باکم
خوشتر ز عطر جنت خاک سر شهید است
در کربلای ایران روح خدا حسین است
با رهروان بگویید او رهبر شهید است
بوی بهشت خیزد از لالههای سرخش
خاک بهشت زهرا تا سنگر شهید است
ای پدر، ای مادر، عمو جان، ز مرگم هرگز مزن
تو بر سر کجا باشم من بهتر، از قاسم و از اکبر
حسین حسین شعارم شهادت افتخارم
رجب داودآبادی
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی