مادرجان! شما چشم من هستید و اسلام قلب من است
به گزارش نوید شاهد اردبیل، حاجیه خانم خوشروز بهفر، فرزند شهید ذکی و خواهر شهید محمدرضا بهفر می گوید: مادرم راضی به رفتن محمدرضا به جبهه نبود. محمدرضا با آرامشی خاص خطاب به مادرم گفت: مادرجان! شما چشم من هستید و اسلام قلب من است. بدون چشم میتوان زنده ماند و زندگی کرد اما بدون قلب امکان زندگی نیست. همین حرف برای رضایت مادرم کافی بود. محمدرضا رفت و پدرم نیز به دنبال او عازم شد. دو بار به جبهه رفتند. بار اولشان هر دو سالم برگشتند اما در مرحله دوم خبر شهادت پدرمان را آوردند.

وی ادامه داد: آیت الله مروج امام جمعه وقت اردبیل گفته بود که برای تشییع و تدفین شهید ذکی بهفر عجله نکنید! نگو که از شهادت برادرمان که همراه پدرمان مجروح شده و به بیمارستان منتقل شده بود؛ باخبر بوده است. به فاصله ده روز خبر شهادت برادرمان را هم شنیدیم.
خانم بهفر گفت: تشییع و تدفین پدر و برادرم در یک روز اتفاق افتاد. روزی دردناک که در ذهنمان حک شد. هشتم آبان 1362 محمدرضا شهید شده بوده و دهم آبان پیکر مطهرشان را تشییع و در گلزار شهدای بهشت فاطمه اردبیل به خاک سپردیم.
شهید ذکی بهفر؛ بیست و پنجم اسفند 1321، در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش ستار (فوت 1342) و مادرش خانم ناز نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارمند شرکت نفت بود. سال 1337، ازدواج کرد و صاحب یک پسر و پنج دختر شد. به عنوان بسجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر 1362، با سمت خمپاره انداز در مریوان بر اثر اصابت ترکش و گلوله به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای بهشت فاطمه زادگاهش به خاک سپردند. فرزندش محمدرضا و برادرش مجید نیز به شهادت رسیده است.
شهید محمدرضا بهفر، چهارم بهمن 1346، در شهرستان اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش ذکی(شهادت 1362) کارمند شرکت نفت بود و مادرش لطیفه نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر 1362، با سمت آرپی جی زن در بانه بر اثر اصابت ترکش مجروح و به بیمارستان منتقل شد و در تاریخ هشتم آبان 1362 بر اثر جراحات ناشی از ترکش و گلوله از ناحیه شکم و سینه؛ شهید شد و بعد از تشییعی باشکوه در گلزار شهدای بهشت فاطمه اردبیل به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/