آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۳۰۹۲
۰۸:۱۸

۱۴۰۴/۰۸/۰۳

حنا به دست به حجله شهادت رفت

شهید «حمزه ولی‌زاده شهبازلو» شب قبل از آغاز عملیات کربلای ۵ به دستانش حنا گذاشت و ۲۰ دی ۱۳۶۵، شلمچه حجله‌گاه شهادتش گشت.


به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید حمزه ولی زاده شهبازلو، چهارم خرداد 1347، در روستای شهبازلو از توابع شهرستان گرمی به دنیا آمد. پدرش محمد، کارگری می کرد و مادرش سرانداز نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر ساختمان بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستم دی 1365، با سمت تک تیرانداز در شلمچه و در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به پهلو شهید شد. مزار وی در روستای شهبازلو از توابع شهرستان گرمی واقع است.

زندگی نامه این شهید بزرگوار را جهت استفاده مخاطبان منتشر می کنیم. 

حنا به دست به حجله شهادت رفت

تولد و کودکی

حمزه، در چهارمین روز از خرداد ماه سال 1347 در روستای سرسبز شهبازلو از توابع شهرستان گرمی دیده به جهان گشود. سومین فرزند خانواده بود، پدرش کشاورز ساده ای بود که از مال دنیا هیچ نداشت و معاش خانواده‌اش را از طریق کارگری تامین می‌نمود. حمزه در خردسالی نزد دایی گرامی اش قرآن خواندن را یاد گرفت، بعدها خود او نیز یکی از مربیان قرآن بچه‌های روستا شد. در خردسالی در اثر طغیان رودخانه «قوجا دره سی» سیل حمزه را با خود می برد که «اسداله» نجات اش داد، مادر سخت در آغوشش گرفت، خداوند حمزه را دوباره به او داده بود، مادر نیز با قربانی کردن حمزه در راه خدا شکر این تولد دوباره را به جا آورد!

دوران ابتدایی و ترک تحصیل بعد از اتمام این دوره

حمزه تحصیلات ابتدائی را از مدرسه ابتدائی شهبازلو آغاز کرد. مدرسه‌ای که بعدها به نام خود او نامگذاری شد. تا پنجم ابتدائی در این مدرسه درس خواند ولی با توجه به مشکلات معیشتی خانواده تحصیلاتش را در این مقطع ناتمام گذاشت. بعد از ترک تحصیل مشغول کمک به پدر در کارهای روستا شد. بیشتر هم گوسفندان را برای چرا به صحرا می‌برد علاوه بر این در کارهای کشاورزی نیز به پدر کمک می کرد.حمزه در امورات مربوط به داخل خانه نیز کمک کار مادر و خواهرانش بود. برای نمونه عموما کار دشوار آوردن آب از چشمه با حمزه بود. رابطه خوبی با اعضای خانواده داشت بخصوص برادر کوچکتر از خودش را خیلی دوست داشت و در اوقات بیکاری به او قرآن یاد می‌داد.

دوران نوجوانی 

اوقات فراغت حمزه در نوجوانی یا به خواندن قرآن می گذشت یا با همسن و سال‌های خود در روستا به بازی های محلی سرگرم می‌شد. در ایام محرم تمام ده روز اول محرم را هر شب در مسجد می‌خوابید و این ده روز را کاملا به خدمتگزاری در مسجد می‌گذراند. در برخورد با دیگر اقوام و همسایگان نیز مهربان بود و در کارهای مختلف از نیازمندان دستگیری می‌کرد. برای نمونه همواره در کمک به عموی خود در کارهای کشاورزی پیشقدم می‌شد چراکه عمو اولاد ذکور نداشت و در کارهای روستا دست تنها بود.

عاشق امام خمینی(ره) بود و در شناساندن شخصیت امام همیشه تلاش می‌کرد

حمزه جهت گیری سیاسی خاصی نداشت، اهل دنیای رنگارنگ سیاست نبود. آنچه در وجودش نسبت به امام(ره) و انقلاب موج میزد گرایش سیاسی نبود بلکه ایمان واعتقاد قلبی بود. عشق به امام و انقلاب و پایبندی به ارزش‌های دینی اگرچه در مواقعی به شکل سیاسی خود را نشان می‌داد نظیر شرکت مستمر در راهپیمائی های مردمی اما بیش از هر چیز دیگر، فلسفه زندگی‌اش بود و برای شناساندن شخصیت امام همیشه تلاش می کرد. حمزه که خود نوجوانی رنج کشیده بود و از کودکی با نوای روح بخش قرآن بزرگ شده بود در اوایل نوجوانی به عضویت بسیج درآمد و فعالیت های خود را در بسیج آغاز کرد.

اعزام به جبهه

بعد از عضویت در بسیج روستا و گذراندن دوره‌های مختلف، در سال 1365 به جبهه اعزام شد. آن زمان هنوز هجده سالش تمام نشده بود. جوانی نورسیده بود با قلبی سرشار از یقین به حقانیت ارزشهای انقلاب اسلامی و آرمانهای مقدس امام(ره)، جوان نورسیده‌ای که از دنیا و زرق و برق‌هایش هیچ نمی‌خواست و تنها آرزوی دنیوی‌اش بهبودی وضعیت اقتصادی خانواده بود و بس، از این رو کلامش با بقیه هم سن و سالانش فرق می‌کرد. کلامی تهی از منیّت و مملو از اخلاص و سادگی، کلامی که میل و آرزوی شهادت در آن موج می زد و با عشق جبهه را انتخاب کرد و اعزام شد. 

 

یک روز مانده به آغازعملیات کربلای 5 از پادگان بیرون رفته و با یک بسته آمده بود. گویی خبری بود! آن شب حمزه، حنا خیس کرد. سنگر غرق شادی و سرور شده بود. انگار که جشن عروسی بود. شوق دیدار خداوند همه را به وجد آورده بود. آری عروسی بود! سبک‌بالان عاشق، قاسم وار خود را برای وصال آماده می‌کردند.عطر خوش شهادت در شلمچه پیچیده بود. در زمستانی که از گرمی دلهای آنان جانی تازه گرفته بود. خنده‌های مملو از شرم و حیا، دستهای حنا بسته و دلهای مشتاق...حمزه حنا بعه دست به حجله شهادت رفت.

شهادت

با آغاز عملیات کربلای 5 با رمز یا فاطمه الزهرا(س)، همراه همرزمالش وارد کانال شد و آخرین تبسم ها و قهقهه‌های عاشقانه در همان کانال ماند. حالا مرقد مطهرش بر سینه قبرستان شهبازلو چون مدال غرور آفرینی به نشانه دلیری و شهامتش می‌درخشد. جوانمردی که تاریخ بیستم مهر سال 1365همراه خیلی از همرزمان شهیدش آسمانی شد و شلمچه حجله گاه شهادتش گشت.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه