آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۳۳۳
۲۳:۱۵

۱۴۰۴/۰۷/۲۲
شهید سیدمجتبی موسایی:

ما از شهادت نمی‌ترسیم و آن را هدیه‌ای از جانب خدا می‌دانیم

شهید سیدمجتبی موسایی، جوانی مؤمن و پاک‌سرشت از دیار خمین، از روستای ورچه تا میدان نبرد در مریوان، راه ایمان را پیمود. او در نامه‌ای پر از شور الهی نوشت: «هرگاه بالای سر شهیدی می‌روم که در حال جان دادن است، می‌گوید صورتم را رو به کربلا بچرخانید تا امامم را ببینم... من هم چنین خواهم گفت.» سرانجام در نوزدهم مهرماه ۱۳۶۲ در پاسگاه آسیاب مریوان، هنگام درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب، به آرزویش رسید و پر کشید.


به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید سیدمجتبی موسایی، فرزند سیدمصطفی، در نهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۲ در روستای امامزاده ورچه از توابع شهرستان خمین چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و تا پایان دوره ابتدایی در همان روستا به تحصیل پرداخت. سپس همراه خانواده به شهر اراک مهاجرت نمود و تحصیلات دوره راهنمایی را در آنجا ادامه داد.

صورت مرا رو به کربلای حسین(ع) بچرخانید تا امامم را ببینم  

به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده، ناچار به ترک تحصیل شد و در کارگاه جوشکاری مشغول به کار گردید. در همان دوران، با تلاش و پشتکار، در این حرفه به مهارت بالایی رسید و همواره به عنوان جوانی متواضع، پاک‌نهاد و باایمان شناخته می‌شد.

با فرا رسیدن زمان خدمت سربازی، به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و به عنوان سرباز تیپ سوم لشکر ۲۸ کردستان راهی جبهه‌های غرب کشور شد. بیش از یک سال در منطقه عملیاتی مریوان حضور داشت و در دفاع از میهن اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرد.

در نهایت، در نوزدهم مهرماه سال ۱۳۶۲ در پاسگاه آسیاب مریوان، در جریان درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب، بر اثر اصابت گلوله به سینه، به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش پس از انتقال به زادگاهش، در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.

 

نامه شهید سیدمجتبی موسایی:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

به نام آن‌که جان آفرید، و به نام آن‌که حق و باطل را بر بندگانش آشکار ساخت و آنان را به راه راست هدایت فرمود.
خداوندا! جانم به فدای امام حسین(ع) و یاران باوفایش که راه حق را برگزیدند و تا آخر در راه تو ایستادند و جان خویش را فدای دین کردند.
جانم به فدای رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، که حسین‌وار انقلاب کرد و دست ما جوانان را گرفت و به راه امام حسین(ع) هدایت نمود.

ما سنگرنشینان جبهه‌های حق، هرگاه بالای سر شهیدی می‌رویم که در حال جان دادن است، می‌گوید: «صورتم را رو به کربلای امام حسین(ع) بچرخانید تا امامم را ببینم و جان بدهم.»
من نیز به دوستانم سفارش کرده‌ام اگر شهید شدم، صورتم را رو به کربلا برگردانند تا به علی‌اکبر(ع) بگویم: «من نیز چون تو تا آخر ایستادم و امامم را تنها نگذاشتم.»

به پدر و مادرم بگویید با یاد زینب کبری(س) صبر پیشه کنند و به دشمن بفهمانند که ما از شهادت نمی‌ترسیم؛ شهادت را هدیه‌ای از جانب خدا می‌دانیم.
به برادران و خواهرانم سفارش می‌کنم یار و یاور پدر و مادرم باشند، صبر را پیشه کنند و راه شهدا را ادامه دهند.
از همه اقوام، دوستان و آشنایان، و از پدر و مادرم حلالیت می‌طلبم و همه را به خداوند بزرگ می‌سپارم؛ که او بر دل من گواه است و می‌دانم شهادت نصیبم خواهد شد.

با تشکر
سیدمجتبی موسایی – ۱۲ شهریور ۱۳۶۲

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه