آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۳۲۶
۲۳:۱۹

۱۴۰۴/۰۷/۲۲

در قاموس شهادت، واژه‌ای به نام وحشت نیست

شهید "مهدی عرب"، نوجوانی از دیار محلات، در وصیت‌نامه‌اش از آرامش و یقین سخن گفت، نه از ترس و وداع. او نوشت: «از خدا خواستم در بستر نمیرم، بلکه در راهش کشته شوم». و چنین نیز شد. فرزندی که پدر و مادرش را به صبر دعوت کرد، از آنان خواست به‌جای گریه، تبریک بگویند و افتخار کنند که فرزندشان در راه خدا به مقام رفیع شهادت رسیده است.


به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، مهدی عرب در سن هفت‌سالگی وارد مدرسه شد و از همان دوران کودکی، مرتب در نماز جماعت مسجد محل شرکت می‌کرد؛ گاهی به‌عنوان تکبیرگوی نماز نیز خدمت می‌نمود. با ورود آقای برقعی قمی به امامت مسجد، انگیزهٔ او برای ادامه مسیر دینی قوت گرفت و آرزو کرد پس از کلاس پنجم به حوزه برود؛ هرچند به‌دلیل سن کم موفق نشد.

در قاموس شهادت، واژه‌ای به نام وحشت نیست  

او در کنار تحصیل، در تابستان‌ها در کورهٔ آجرپزی کار می‌کرد تا به خانواده کمک کند. با آغاز انقلاب اسلامی، حتی در سن کم در راهپیمایی‌ها حضور یافت و پس از تشکیل بسیج، عضو فعال آن شد. مهدی بیشتر وقتش را در بسیج می‌گذراند: شب‌ها نگهبانی می‌داد و صبح به مدرسه می‌رفت. با شهادت همرزمش تقی عبدالمحمدی، مصمم شد اسلحهٔ او را بردارد و به جبهه برود؛ با وجود مخالفت‌ها و به‌دلیل کم‌سنی، سرانجام به جبههٔ اهواز اعزام شد.

او بار‌ها به جبهه اعزام شد؛ پس از بازگشت کوتاه به محلات، دوباره رهسپار مناطق عملیاتی شد و در شهریور ۱۳۶۲ برای آخرین بار عازم جبهه گردید. در ۳۱ روز بعد، به‌عنوان بسیجی در گردان جندالله سپاه سردشت، هنگام درگیری با گروهک‌های ضدانقلاب در منطقهٔ سردشت به شهادت رسید. پیکر مطهر او در زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت‌نامه 

بسم‌الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
(آل‌عمران)

سلام و درود و رحمت خداوند بر امام امت، «امام خمینی» — نائب‌الحقّ حضرت مهدی (عج) — و بر امت حزب‌الله و عاشقان لقاءالله.‌ای پدر و مادر مهربانم، سلام عرض می‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی و عزّت شما را خواستارم. امیدوارم که به این وصیت‌نامه گوش فرا دهید و آن را عملی سازید. من آرزو داشتم که در راه خدا کشته شوم و خداوند دعایم را اجابت فرمود.

پدر عزیزم! تو سال‌ها زحمت کشیدی تا فرزندی تربیت کنی و او را به اسلام تقدیم نمایی. از تو می‌خواهم مرا حلال کنی و با صبر و استقامت از انقلاب دفاع کنی. ناراحت و غم‌زده مباش؛ افتخار کن که فرزندت در راه خدا به این مقام رسیده است.

مادر مهربانم! تو را به صبر سفارش می‌کنم. مبادا برای من گریه کنی؛ خوشحال باش و افتخار کن که فرزندت در راه خدا فدا شده است. مانند مادران شهدا، بردباری را پیشه کن و با صبر خود مشت محکم بر دهان دشمنان بزن.‌ای خواهرم! همچون زینب (س) صبور باش و در همه حال یاور انقلاب باش؛ با حجاب و پایداری‌ات باعث شادی دل شهدا و اهل‌بیت شو. برادرانم! هیچ‌گاه روحیه‌تان را نبازید؛ افتخار کنید که برادری را در راه خدا تقدیم کرده‌اید و راه او را ادامه دهید. یاور مستضعفان باشید و در برابر مستکبران ایستادگی کنید.

دو سفارش مهم دارم:

 برایم دو سال نماز و روزه بجا آورید.

 همیشه برای طول عمر و حلّ مشکلات امام و پیروزی مستضعفان دعا کنید.

از همه می‌خواهم پیرو راه امام باشید، از رهبری و آرمان‌های انقلاب دفاع کنید و همواره برای نصرت اسلام و مسلمین دعا نمایید. «خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.»

خدا نگهدار شما باد.
فرزند شما.
مهدی عرب
۲۹ تیر ۱۳۶۱

دستنوشته های شهید

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه