آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۳۱۸
۱۲:۵۱

۱۴۰۴/۰۷/۲۱

دعایی که مستجاب شد؛ روحانی جوانی که شهادت را هر روز در قنوت می‌خواست

«اللهم ارزقنی توفیق‌الشهاده فی سبیلک» دعای هر روز شهید "محمدتقی حیدری" بود؛ دعایی که در سحرگاهی در جزیره‌ی مجنون مستجاب شد. شهید محمدتقی حیدری در وصیت‌نامه‌اش از پدر و مادرش خواست در فراقش صبر کنند، از همسرش خواست حجابت را حفظ کن و پسرش را به راه علم بفرست؛ و خود رفت تا چراغ ایمان را با خونش روشن‌تر کند.


به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، در میان طلاب جوانی که هم قلم در دست داشتند و هم اسلحه بر دوش، نام روحانی شهید محمدتقی حیدری درخشش ویژه‌ای دارد. او در چهاردهم شهریورماه سال ۱۳۴۴ در روستای مؤمن‌پرور موچان از توابع شازند چشم به جهان گشود و از همان کودکی با ایمان، تلاش و مهر آمیخته بود. نوجوانی‌اش در مسیر علم و تهذیب گذشت و با ورود به حوزه‌های علمیه اراک و بروجرد، قدم در راه خدمت به دین نهاد. با آغاز جنگ تحمیلی، درس را با جهاد پیوند زد و در قامت طلبه‌ای مخلص و مبلغی شجاع، بارها به جبهه‌های نبرد شتافت. سرانجام در دوازدهم مهرماه ۱۳۶۶، در جزیره‌ی مجنون، دعای همیشگی‌اش مستجاب شد و در لباس روحانیت، با عمامه‌ای که به خون سرخ گشته بود، به دیدار معبود شتافت.

دعایی که به خون ختم شد؛ روحانی جوانی که شهادت را هر روز در قنوت می‌خواست  

 وصیت‌نامه شهید محمدتقی حیدری

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً

پدر و مادر بزرگوار و مهربانم
سلام و درود خالصانه‌ام را تقدیم شما می‌کنم و از خداوند متعال سلامتی و توفیق خدمت به اسلام عزیز را برایتان آرزو دارم.

پدر و مادر عزیزم! از شما خواهش می‌کنم در شهادت فرزندتان گریه و زاری نکنید، زیرا خداوند دو دسته از مردم را دوست ندارد:
نخست، آنان که در زمان خوشی خدا را فراموش می‌کنند.
و دوم، کسانی که در هنگام مصیبت یاد خدا را از دل می‌برند.

پدر و مادر عزیزم، امیدوارم تمام زحماتی را که در طول عمر برایم کشیدید بر من ببخشید و مرا عفو کنید که نتوانستم پاسخ آن همه مهربانی را بدهم.
خطاب به همسر مهربانم

همسر عزیزم، در شهادت من گریه مکن، مگر برای مصیبت امام حسین (ع).
از تو خواهش می‌کنم فرزندمان را با عشق و ایمان بزرگ کن و او را برای خدمت به اسلام تربیت نما.

پسرم را بگذار در حوزه علمیه درس بخواند تا با علم خود به اسلام خدمت کند، چرا که:
«مِدادُ العُلَماءِ أَفْضَلُ مِن دِماءِ الشُّهَداء» — جوهر قلم علما برتر از خون شهیدان است.

همسر عزیزم، تو را به حجاب سفارش می‌کنم؛ با حجاب و عفتت، روح مرا شاد کن.
بدان که من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد.
لباس‌هایم را به یادگار برای پسرمان نگاه دار.

شب‌ها و روز‌های جمعه، دست پسرم را بگیر و به مزارم بیا؛ برایم فاتحه بخوان و به او بگو:

 «پسرم، این قبر پدری است که در راه خدا و در میدان نبرد با کفار شهید شد.
 تو باید با درس خواندن و خدمت به دین، راه او را ادامه دهی.»

خطاب به خانواده و خویشان

برادران و خواهرانم، شما را به تقوا، نماز، پرهیز از اختلاف، صمیمیت و اتحاد سفارش می‌کنم.
دست از دامن روحانیت برندارید، چرا که اسلام هرچه دارد از روحانیت دارد.
با مال و جان خود انقلاب اسلامی را یاری کنید و از امام و رهبری حمایت نمایید.
خطاب به ملت شهیدپرور ایران‌ای ملت بزرگ ایران! سخنانم را کوتاه می‌گویم تا ملال‌آور نباشد:

۱. قدر نعمت انقلاب اسلامی را بدانید.
اگر از این نعمت بزرگ قدردانی نکنید و امام را تنها بگذارید، منتظر عذاب الهی باشید، همان‌گونه که مسلمانان پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به غفلت دچار شدند.
قرآن می‌فرماید:
«لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ.»

۲. همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا.»

۳. و در پایان، سفارش مولایم علی (ع) را تکرار می‌کنم:
«اُوصِیکُمْ بِتَقْوَى‌اللّهِ» — شما را به پرهیزکاری، انجام واجبات و ترک محرمات سفارش می‌کنم.
خطاب به خواهران

خواهرانم! خود را به زیور حجاب و عفت بیارایید تا دل حضرت فاطمه زهرا (س) و دل شهیدان شاد شود.
بی‌حجابی خشم خدا را برمی‌انگیزد و جامعه‌ی اسلامی را به سقوط می‌کشاند. بدانید که دشمنان اسلام و طراحان این انحراف، همان شیاطین زمان و امپریالیسم جهانی هستند.
سفارش‌های پایانی

پدر بزرگوارم! وسایل زندگی مرا برای فاطمه و پسرم کنار بگذار و به زندگی‌شان رسیدگی کن تا دلم آرام گیرد.
بیست‌هزار تومان پول پیش خانه متعلق به فاطمه است و هزار تومان نیز در منزل دارم؛ آن را به او بده تا با مجموعش طلا بخرد، چون بیست‌ویک‌هزار تومان از پول طلاهایش را برای زندگی فروختم.
خطاب به مادر

مادرم! برای شهادت من ناراحت نباش که مبادا خدا را از خود خشمگین سازی.
از تو می‌خواهم که مرا ببخشی، چرا که در زندگی بار‌ها رنج من بر دوش مهربانی تو بود.
همسرم را دلداری بده و نگذار غم مرا در دل نگه دارد.
خطاب به برادران و خواهران

شما باید ادامه‌دهنده‌ی راه شهدا باشید.
زندگی را بر پایه ایمان و خدمت به اسلام بنا کنید.
خطاب به برادرم «آشیخ احمد»

احمد جان! تو باید راه مرا با تحصیل علم و تقوا ادامه دهی.
اگر درس بخوانی و رشد کنی، مردم به تو دل می‌سپارند و می‌توانی جامعه را هدایت کنی؛ اما اگر علم نیاموزی، در این زمان مردم نیازی به روحانی بی‌سواد ندارند.

به فرزندم صالح بگوید راه پدرش را ادامه دهد، درس بخواند و با علم خود دل امام زمان (عج) را شاد کند.
وسایل تحصیل او را فراهم کنید تا آینده‌اش روشن باشد.

در پایان، از همه‌ی شما می‌خواهم برایم طلب مغفرت کنید و راه اسلام و امام را با ایمان و اخلاص ادامه دهید.

وَالسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ
از خداوند برای همه‌تان توفیق می‌طلبم.

محمدتقی حیدری
۱۴ / ۸ / ۱۳۶۵

دستنوشته های شهید

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه