سیل جمعیت در نماز جمعه علیه استکبار جهانی

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «علی نجات سلمانپور» هفتم اسفند سال 1339 در روستای کنارون شهرستان رستم دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته اقتصاد گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و سرانجام 23 بهمن سال 1360 با اصابت ترکش در چزابه به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
متن خاطره خودنوشت: آخرین نفر
بهنازم قدرت خدا و روحیه مردم ایثارگر و خوب الهی را که این چنین به استقبال جنگ میروند حتی کودک ۴ تا ۵ سالهاش با آن قلب کوچکش شعار میدهد و آن دست نازنینش را مقابل صورت میگیرد به علامت پیروزی و تشکر.
بعد از دویدن حدود ۸ کیلومتر در پارک شماره پنج شهرداری اهوازی محل برگزاری نماز جمعه رسیدیم. خدا لعنت کند این منافقین از خدا بیخبر را که خیانتهایی کردند که دیگر نمیتوان به برادر خودت هم اطمینان داشت.
وارد محوطه که شدیم گفتیم شاید آخرین نفر باشیم لیکن سیل خروشان جمعیت همچنان ادامه داشت در صحن، جایی نشستیم امام جمعه در خطبهها به بررسی جنایتهای آمریکای جنایت کار در منطقه و کشورهای وابسته به آمریکا در منطقه، سخنانی ایراد فرمودند و هشدار به کشورهایی که در زیر پوشش اسلام ضربه به اسلام میزنند و به نفع امپریالیسم جهانخوار آمریکا کاری کنند و خون ملت را در اختیار مزدوران قرار میدهند هشدار داد که به خود آیند و به مبارزه بر علیه این جنایتکاران و به طرفداری از این مستضعفین به پا خیزند.
و همچنین هشدار به رژیم مزدور کافر صدامی در عراق که دیگر جنایت بس است و ملت باید هر چه زودتر این رژیم کافر را کنار گذارند و حکومت اسلام را ترویج دهند انشاءالله و قسمتی عربی برای برادران عرب زبان سخن فرمودند. بعد از اتمام نماز جمعه چند خیابان را گشتیم تا یک غذاخوری گیر آوردیم و سید رسول و کرامت ناهار را با هم خوردیم بعد از ناهار و گشتی در خیابان به طرف رودخانه کارون و پل سفید آمدیم و کنار رودخانه تفریح کردیم.
دوربین عکاسی
بعد از اتمام نماز جمعه چند خیابان را گشتیم تا یک غذاخوری گیر آوردیم و سید رسول و کرامت ناهار را با هم خوردیم بعد از نهار و گشتی در خیابان به طرف رودخانه کارون و پل سفید آمدیم و کنار رودخانه تفریح کردیم و در آن جا مشغول عکس گرفتن بودیم.
قایقهایی جهت رفتن در رودخانه و ماهیگیری آماده بودند. به اتفاق سید رسول در قایقی نشستیم و به مدت ۱۵ دقیقه بر روی رودخانه حرکت کردیم و یک تفریح نسبتاً جالبی بود و واقعاً قایق سواری بر روی رودخانه هم خوب است؛ و هم با حال؛ خواستیم عکس بگیریم ولی متأسفانه دوربین عکاسیِ عکاس خراب شده و عکس خوب در نمیآمد.
ماه گرفتگی و نماز آیات
۱۹ دی ماه ۱۳۶۰ روز شنبه صبح گاه در میدان پادگان تلاوت قرآن مجید و دعای صبح گاهی، ورزش صبحگاهی، صبحانه و در پادگان گشتن بعد از تمرین فوتبال که تیمی را به مناسبت شهادت شهدای هویزه ترتیب داده بودند تماشا کردیم.
و بعد چایی در پشت ساختمان با برادران محمودی نژاد، حسینی، شاهین، حسینی فلامرز و محمودی داراب درست کردیم در حالی که صدای توپ خانه مرتباً به گوش میرسید و هرکس از رشادتهایی که از جبهه شنیده بود تعریف میکرد و بعد از نماز و شام وقت خواب بود و ناگهان که ماه گرفتگی دارد و چون آئین اسلام نماز آیات را برای همچین مواقعی واجب میداند بنابراین وضو گرفته و دو رکعت نماز آیات که ۱۰ رکوع و دو سجده دارد بهجای آوردیم و خوابیدیم.