آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۱۶۵۳
۰۹:۵۰

۱۴۰۴/۰۷/۱۲
شهید غلامرضا چاغروند به روایت خواهر:

ذبیح لرستان، نماد استقامت و ایمان

شهید خلبان غلامرضا چاغروند، از افسران مومن و غیور هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، در نخستین روز‌های جنگ تحمیلی با فداکاری و ایمان مثال‌زدنی، در منطقه دهلران به شهادت رسید. روایت خواهرش از زندگی، ایمان، شجاعت و اخلاق او، تصویری روشن از یک قهرمان واقعی لرستانی به دست می‌دهد.


به گزارش نوید شاهد ایلام، هشت سال دفاع مقدس سرشار از اسطوره‌ها و نمادهایی است که با ایثار، شهامت و ازخودگذشتگی، تاریخ پرافتخار ایران اسلامی را رقم زدند. در این میان، خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نقشی تعیین‌کننده در پیروزی‌های جبهه حق ایفا کردند؛ رزمندگانی که علاوه بر عملیات‌های آفندی و پدافندی، در انتقال مجروحان، جابه‌جایی تجهیزات، اسکورت کاروان‌های تجاری و نفتکش‌ها و انجام مأموریت‌های شناسایی و تجسس نیز نقش‌آفرینی کردند.

خانم سهیلا چاغروند، فرهنگی بازنشسته و خواهر شهید والامقام غلامرضا چاغروند، درباره برادر شهیدش چنین روایت می‌کند:

دوران زندگی و خدمت

شهید غلامرضا چاغروند در دوازدهم بهمن‌ماه سال ۱۳۳۱ در شهرستان خرم‌آباد چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۵۳ به استخدام هوانیروز درآمد و پس از گذراندن آموزش زبان انگلیسی و دوره‌های مختلف نظامی در تهران و مرکز آموزش هوانیروز اصفهان، با درجه ستوان سومی مشغول به خدمت شد. در سال ۱۳۵۵ به علت درگیری با رئیس وقت شهربانی اصفهان، مدت یک ماه در بازداشتگاه ارتش محبوس گردید.

حضور در نهضت انقلاب اسلامی

خواهر شهید، خانم سهیلا چاغروند، فرهنگی بازنشسته درباره برادرش می‌گوید: «در سال ۱۳۵۷، هم‌زمان با اوج‌گیری مبارزات مردمی، غلامرضا نیز در صف انقلابیون قرار داشت و در راهپیمایی‌ها و تظاهرات علیه رژیم ستم‌شاهی فعالانه شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸ به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد و در مقابله با گروهک‌های معاند در کردستان نقش مؤثری داشت. او در همان سال ازدواج کرد و تا ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ به دفاع از آرمان‌های انقلاب پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی، داوطلبانه به جبهه ایلام اعزام شد.»

اخلاق نیک و احترام به والدین

«احترام به پدر و مادر از ویژگی‌های بارز غلامرضا بود. روزی دیدم مادرمان به علت خرابی ماشین لباسشویی، لباس‌ها را با دست می‌شوید. غلامرضا با اینکه در آن زمان دانشجوی خلبانی بود و درآمد زیادی نداشت، یک ماشین لباسشویی نو خرید و به مادر هدیه داد. این کار او هیچ‌گاه از یادمان نرفت.»

پرواز آخر و شهادت مظلومانه

«در تاریخ ۱۲ مهرماه ۱۳۵۹، غلامرضا برای انجام مأموریتی داوطلبانه از پایگاه یکم رزمی هوانیروز کرمانشاه به منطقه موسیان–دهلران اعزام شد. بی‌آنکه از اشغال منطقه توسط دشمن خبر داشته باشد، بالگردش در حین پرواز بر فراز روستای جلیزی هدف گلوله دشمن قرار گرفت و ناچار به فرود اضطراری شد. غلامرضا به همراه کمک‌خلبان ستوان‌یار مصری و گروهبان یکم عادل موسوی به اسارت نیرو‌های بعثی درآمد.»

ایستادگی تا آخرین نفس

«دشمن از او خواست به امام خمینی (ره) توهین کند، اما غلامرضا با شجاعت امتناع کرد. پس از شکنجه‌های فراوان و وارد کردن ضربات سرنیزه، سرانجام همچون مولایش امام حسین (ع)، سر از پیکرش جدا کردند و پیکر مطهرش را در همان‌جا رها نمودند. پیرمردی از اهالی روستای جلیزی به نام آقای زیادی جلیزی، پیکر شهید را مخفیانه دفن کرد.»

خبر شهادت و بازگشت پیکر

«خانواده تا شش ماه از غلامرضا بی‌خبر بودند. پس از دو سال، نامه‌ای از مهندس پرواز بالگرد از طریق صلیب سرخ به دست ما رسید که خبر شهادت غلامرضا را تأیید می‌کرد. تا سال ۱۳۶۲ از او به عنوان شهید مفقودالجسد یاد می‌شد، اما در اسفندماه همان سال، به‌دنبال اطلاعات اهالی منطقه، پیکر مطهرش تفحص و شناسایی شد و در زادگاهش خرم‌آباد، در قبرستان خانوادگی چاغروند‌ها (قبرستان حضرت خضر (ع)، (بهشت ۱۳) به خاک سپرده شد.»

شهید غلامرضا چاغروند، نمادی از ایمان، ایثار و استقامت است که با نثار جان خویش، در نخستین روز‌های دفاع مقدس، پیام وفاداری به ولایت و انقلاب را با خون خود جاودانه کرد.

 

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه