کد خبر : ۶۰۰۶۶۰
۱۷:۵۸

۱۴۰۴/۰۶/۳۱
زندگی نامه شهید آقامحمدربیع:

شهیدی که چهره زیبای شهادت را دیده‌بود

شهید حسین آقامحمدربیع چهره زیبای شهادت را دیده‌بود و عاشقانه در راه رسیدن به زیبایی تلاش می‌کرد تا آن که در عملیات رمضان به اجابت رسید و در نهایت پیکر مطهرش در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفت.


شهیدی که چهره زیبای شهادت را دیده‌بود

به گزارش نوید شاهد اصفهان، حسین آقا محمد ربیع یکم دی ماه 1341 دیده به روشنایی هستی گشود. فعال و کوشا بود و بیکاری را دوست نداشت. بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی تا کلاس دوم راهنمایی ادامه تحصیل داد و سپس به دلیل علاقه به کارهای فنی به شغل مکانیکی مشغول شد. شرکت در مجالس مذهبی و انقلابی او را با امام و اهدافش آشنا کرد.

حسین ضمیری پاک و سالم داشت. اهداف امام را به جان پذیرفت و در اجرای فرامین ایشان کوشا بود. وی در تظاهرات نفرتش را از رژیم ستم‌شاهی فریاد می‌زد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزء اولین کسانی بود که در بسیج مسجد محل شروع به فعالیت کرد. روزها کار می‌کرد و شب‌ها در کلاس‌های آموزشی عقیدتی و نظامی شرکت می‌کرد.

خوشرو و مهربان بود و خصوصیات اخلاقی‌اش سبب شد تا مسئولیت گروه سرود و برنامه‌های ورزشی بسیج به وی واگذار شود. صداقت، اخلاص و خوش اخلاقی‌اش او را محبوب دوستانش ساخته بود. ایشان به نحو احسن در انجام کارها می‌کوشید. حسین با خانواده و دوستانش رابطه خیلی خوبی داشت و با ادب بود. با ایمان و نمازخوان و مسجد برو بود. اوقات فراغت خود را در مسجد و سپاه و جهاد می‌گذراند.

به آموزش قرآن به دیگران علاقه داشت و در آموزش‌های عقیدتی سیاسی نظامی شرکت می‌کرد و مسئولیت تیم ورزشی پایگاه را به عهده گرفته بود. وی با بقیه برادران بسیجی در پی جلوگیری از بدحجابی بودند چه مرد و چه زن. روی مقوا نوشته بودند که «بی‌حجاب که به صد عشوه و ننگ آمده‌ای، مگر با عفت و عصمت به جنگ آمده‌ای؟»

حسین در مرحله سوم عملیات الی بیت المقدس شرکت کرد. حضور در جبهه و دیدن ایثارگری‌های جوانان او را به جبهه علاقمند کرده بود. بعد از آن اکثر اوقات در جبهه بود و برای رسیدن به فیض عظیم شهادت تلاش می‌کرد. حسین به این همه آرامش و پاکی غبطه می‌خورد و راهش را انتخاب کرده بود و هیچ چیز نمی‌توانست مانع رفتنش به جبهه شود.

اعضای بسیج وقتی از نیت او مطلع شدند سعی کردند مانع او شوند، اما حسین مانند همیشه با صبر و لبخندی بر لب حرف‌های‌شان را گوش داد و در آخر گفت که تصمیم خود را گرفته و به جبهه خواهد رفت. چند روز بعد وقتی حسین وارد خانه شد چنان شاد و خندان بود که اعضای خانواده را متعجب کرد.

حسین با نشان دادن برگه اعزامش دلیل شادمانی خود را بیان کرد. حسین چهره زیبای شهادت را دیده بود و عاشقانه در راه رسیدن به زیبایی تلاش می‌کرد تا آن که در عملیات رمضان به اجابت رسید و در نهایت پیکر مطهرش در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفت.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد

گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه