آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۹۰۶۱
۱۱:۵۷

۱۴۰۴/۰۶/۰۸

نامش را حسین گذاشتم تا حسین‌گونه زندگی کند

پدر شهید «حسین چالکش احمدی» می‌گوید «ماه محرم متولد شد. به خاطر ارادتی که به اهل بیت داشتم، نامش را «حسین» گذاشتم تا حسین‌گونه زندگی کند.»


به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «حسین چالکش احمدی» بیستم مرداد ۱۳۳۶، در شهرستان تنکابن به دنیا آمد. پدرش ابوذر و مادرش هاجر نام داشت. در تاریخ هشتم شهریور ۱۳۵۹، در منطقه نورباب (کردستان) بر اثر جراحات وارده دراثر درگیری با ضد انقلاب به شهادت رسید.

نامش را حسین گذاشتم تا حسین‌گونه زندگی کند

چند خاطره‌ای از شهید «حسین چالکش احمدی»

پدرش شهید می‌گوید: «ماه محرم متولد شد. به خاطر ارادتی که به اهل بیت داشتم، نامش را «حسین» گذاشتم تا حسین‌گونه زندگی کند.» کودکی بیش نبود که تحت آموزش پدر و مادر، با قرآن و نماز آشنا شد. از این‌رو، در انجام فرائض دینی اهتمامی خاص داشت.

روز‌های ابتدائی تحصیلی او در دبستان محل طی شد. سپس به مدرسه راهنمایی «مرحوم الهی نیا» در روستای «لَشتو» از توابع تنکابن راه یافت؛ امّا به سبب شرایط نامساعد اقتصادی آن روزها، با اتمام پایه سوم این مقطع، از درس خواندن کناره گرفت.

ناگفته نماند که او در طول دوران تحصیل، کمک‌حال خانواده در امور کشاورزی و دامداری نیز بود.

بنا به استناد گفته پدر، «احترام زیادی به اعضای خانواده می‌گذاشت و نسبت به دیگران هم، رفتار پسندیده ای داشت. با برادر و خواهرهایش نیز مهربان بود و خیلی برای آن ها زحمت می‌کشید. اهل صله رحم بود و به حق‌الناس اهمیت می‌داد. نماز اول وقتش ترک نمی‌شد.»

حسین با اتمام دوره سربازی در بیرجند، به فعالیت های انقلابی روی آورد. او در اکثر راهپیمائی ها حضور فعال داشت.

در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ نیز، جهت استقبال از امام خمینی، راهی تهران شد.

پدر در ادامه حرف‌هایش می‌گوید: «آقای مصطفی نجف‌آبادی، روحانی محل، موجب آشنایی ایشان با افکار امام شد. از این‌رو، از همان زمان به فعالیت‌های انقلابی روی آورد و شب‌ها اعلامیه‌های امام را روی دیوار می‌چسباند.»

مادر در مورد تفکرات پسرش می‌گوید: «در انجام واجبات می‌کوشید و ارادت زیادی به اهل بیت داشت. می‌گفت: برای حفظ وطن و ناموس در هر شرایطی باید ایستاد و در برابر هجوم بیگانگان جنگید.»

حسین بعد از پوشیدن جامه پاسداری، راهی جبهه پاوه شد.

از یکم شهریور 1358، به مدت دوازده ماه، به عنوان تک تیرانداز، در کردستان به سر برد. او در بهمن همین سال توسط گروه ضدّ انقلاب، در این منطقه به اسارت در آمد.

شعبانعلی صحرایی به نقل از «شهید ابراهیمی» از همرزمان حسین می‌گوید:

«حسین در ایّام اسارت در کردستان، با شوخ‌طبعی های خود، فضای زندان را تا حدودی برای دیگر پاسداران قابل تحمل کرده بود.»

و در نهایت، حسین، پس از شکنجه‌های بسیار درهفتم شهریور ۱۳۵۹، به دست عناصر یاد شده به فیض عظیم شهادت نائل آمد. هنگام غسل شهید آثار سوختگی ناشی از سیگار و شکنجه‌های منافقین بر بدن شهید مشهود بود. او ده روز بعد در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه