کد خبر : ۵۹۸۷۶۴
۱۵:۲۸

۱۴۰۴/۰۶/۰۴

پیش‌بینی عجیب شهید ساویز از آخرین سفر به مشهدمقدس

همسر شهید کارمند «حسن ساویز» روایت می‌کند: «در تابستان سال ۱۳۶۶ همراه با گروهی از خانواده‌های معظم شهدا به همراه شهید ساویز و فرزندم جواد، به مشهد مقدس رفتیم. پس از خرید با خوشحالی به زائرسرا برگشتم. شهید ساویز پیش از من رسیده بود با لبخند گفت: حاج‌خانم، سوغاتی را باز کن ببینم چی گرفتی! گفت: اگر سال دیگر هدیه برایت نخریدم، ناراحت نمی‌شوی؟ «شاید خداوند خواست و به جمع شهدا پیوستم.»


پیش‌بینی  عجیب شهید ساویز از آخرین سفر به مشهدمقدس

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید حسن ساویز، یادگار احمد و گل‌یاخه دهم فروردین ۱۳۴۱ در روستای شرفه از توابع شهرستان مغان چشم به جهان گشود. او در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارمند بنیاد شهید بود. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر ششم مرداد ۱۳۶۷ با سمت آرپی‌جی‌زن در اسلام غرب توسط نیرو‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزارش در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

روایتی خواندنی از همسر شهید کارمند «حسن ساویز» را در ادامه می‌خوانید: 

«هدیه‌ در شهر امام رضا (ع)»

در تابستان سال ۱۳۶۶ همراه با گروهی از خانواده‌های معظم شهدا به همراه شهید ساویز و فرزندم جواد، به مشهد مقدس رفتیم. یک روز تصمیم گرفتیم برای یکدیگر سوغاتی بخریم. به شهید گفتم که نگران گم شدن در خیابان‌های شهر هستم. او گفت: «در شهر امام رضا (ع) کسی گم نمی‌شود.»

پس از خرید با خوشحالی به زائرسرا برگشتم. شهید ساویز پیش از من رسیده بود با لبخند گفت: حاج‌خانم، سوغاتی را باز کن ببینم چی گرفتی! و سپس هدایایی که خودش برای من خریده بود به دستم داد. پس از کمی سکوت نگاهی به من کرد و با لحنی خاص گفت: اگر سال دیگر هدیه برایت نخریدم، ناراحت نمی‌شوی؟ «شاید خداوند خواست و به جمع شهدا پیوستم...» و چند لحظه بعد ادامه داد: «امیدوارم در آن دنیا، سر سفره امام حسین (ع) میهمان باشم. آنجا دیگر هدیه نیست که برایت بیاورم.» سال بعد همانگونه که پیش‌بینی کرده بود، در عملیات مرصاد به شهادت رسید.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه