کد خبر : ۵۹۸۳۱۸
۱۰:۰۰

۱۴۰۴/۰۶/۲۰
وصیت شهید بالیده «۲»

آرزوی آزادی فلسطین اشغالی

شهید «محمدهادی بالیده» در وصیت خود می‌نویسد: «من سیزده سال بیشتر نداشتم به خاطر اینکه در منطقه ثبت نام کنند، برای جبهه از روی شناسنامه برادرم آمدم، چون که اعتقاد به جمهوری اسلامی و امام را داشتم...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


شناسنامه برادرم، تکه‌ای از جانم برای اسلام

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «محمدهادی بالیده» یکم خرداد سال 1346 در خانواده‌ای عشایری در شیراز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را گذراند و وارد مدرسه شد. از آنجا که محل زندگی خانواده ثابت نبود، تحصیلاتش را تا مقطع اول راهنمایی در مدارس مختلف گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی همواره دوست داشت به جبهه برود ولی از رفتن او به خاطر سن کم ممانعت می‌شد، تا اینکه تصمیم گرفت با شناسنامه برادر بزرگتر راهی جبهه شود. وی پس از مدتی حضور در جبهه سرانجام 19 شهریور سال 1361 در منطقه کوشک به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای قائمیه کازرون به خاک سپرده شد.

متن وصیت:

هدف من فقط اين نيست که کُشته شوم بايد تا آنجایی که می‌توانم با دشمن مبارزه کنيم و هر وقت ميل خدا باشد کُشته می‌شويم. ما بايد تلاش کنيم چه بکُشيم و چه کُشته شويم؛ به خدا قسم من سيزده سال بيشتر ندارم، برای اينکه در منطقه می‌گفتند از 17 به بالا ثبت نام می‌کنيم، شناسنامه برادرم به جای شناسنامه خودم برداشته و ثبت نام کردم.

آرزوی آزادی فلسطین اشغالی

من چون که علاقه بسيار داشتم که در اين جنگ به برادران خود کمک کنم، هم برای خدا و هم اينکه دشمن را از خاک مقدس خويش خارج کنيم و راه را برای مسلمانان عراقی آزاد کنيم و پس از پيروزی برکفر صدامی به کمک برادران فلسطينی بشتابيم و آنان را از زير چکمه پوشان آمريکایی آزاد کنيم.

من به فرماندهی امام زمان(علیه السلام) در اين جنگ شرکت می‌کنيم، تا به ياری الله، صداميان را نابود کنيم من به تمام خانواده‌مان می‌گويم که اگر خون من ريخته شد به خاطر اسلام و پيشبرد انقلاب اسلامی است. مگر شما نمی‌دانيد، شهيدان با خون خود درخت اسلام را آبياری کردند، پس چرا به خاطر خون ناقابل من که ريخته ناراحت شويد.

از شهادتم افتخار کنید

به مادرم می‌گويم که در مورد من هيچ ناراحت نباشيد، تازه افتخار کنيد که پسرت در راه خدا کشته می‌شود. به برادران و پدرم می‌گويم که حسين‌وار راه مرا ادامه دهيد و هيچ ناراحت در مورد من نباشيد مگر من کمتر از آن برادری هستم که زير تانک می‌خوابد و با نارنجک تانک را منفجر می‌کند؟

 افتخار کنيد که من شهيد شدم، به مادرم می‌گويم که زينب وار راه مرا ادامه دهد و از روزه و نماز باز نايستد و به فقرا تا آنجایی که می‌تواند کمک کند و با همه مهربان باشد. به خواهرم همین‌طور که به مادرم گفتم باشد.

باز در آخر هم می‌گويم: که من سيزده سال بيشتر نداشتم به خاطر اينکه در منطقه ثبت نام کنند، برای جبهه از روی شناسنامه برادرم آمدم چون که اعتقاد به جمهوری اسلامی و امام را داشتم. نام واقعی خودم محمد هادی باليده است و نامی که از روی آن به جبهه رفتم پنجعلي باليده.

انتهای متن/ 


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه