کد خبر : ۵۹۷۱۵۲
۰۹:۰۳

۱۴۰۴/۰۵/۱۲
خاطرات شفاهی جانبازان؛

پشت دیوارهای اردوگاه دشمن؛ روایت جانباز از روزهای اسارت و ایستادگی

جانباز «حسن حبش‌زاده» درباره نحوه اعزامش به جبهه چنین روایت می‌کند: آن زمان هجده سال داشتم و در حال گذراندن دوران سربازی بودم که به جبهه اعزام شدم. در عملیات مرصاد، نزدیک به شش روز در محاصره‌ی نیروهای عراقی بودیم. پس از اسارت، دست‌هایمان را از پشت بستند و ما را با لگد از بالای تپه به پایین انداختند. وقتی وارد اردوگاه عراقی‌ها شدیم، ابتدا تصور می‌کردیم که وارد باغ‌وحش شده‌ایم؛ نمی‌دانستیم که آنجا محلی برای نگهداری اسراست.


بی

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، «اسناد افتخار» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، همسران شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان هرمزگان بوده که این برنامه با همکاری معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان و صدا و سیمای مرکز خلیج‌فارس تهیه شده است. این قسمت از «اسناد افتخار» با جانباز سرافراز «حسن حبش‌زاده» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این کلیپ دعوت می‌کند.

جانباز «حسن حبش‌زاده» درباره نحوه اعزامش به جبهه چنین روایت می‌کند: وقتی کشوری درگیر جنگ می‌شود، دفاع از ناموس و وطن وظیفه‌ی هر انسان آزاده‌ای می‌باشد. آن زمان هجده سال داشتم و در حال گذراندن دوران سربازی بودم که به جبهه اعزام شدم. در لشکر ۸۱ کرمانشاه، گردان ۱۸۴ تیپ ۲، در منطقه‌ی سرپل‌ذهاب خدمت می‌کردم.

در عملیات مرصاد، نزدیک به شش روز در محاصره‌ی نیروهای عراقی بودیم. پس از اسارت، دست‌هایمان را از پشت بستند و ما را با لگد از بالای تپه به پایین انداختند.

وقتی وارد اردوگاه عراقی‌ها شدیم، ابتدا تصور می‌کردیم که وارد باغ‌وحش شده‌ایم؛ نمی‌دانستیم که آنجا محلی برای نگهداری اسراست. ما را کنار در ورودی زندان نگه داشتند. نزدیک به ۵۰ نفر از نیروهای عراقی در صف ایستاده بودند و وقتی از کنارشان عبور می‌کردیم، با کابل‌هایی که در دست داشتند، ما را به‌ شدت کتک می‌زدند.

کد ویدیو

بی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه