روایت شهادت معلمی عاشق راه حق؛ شهیده رقیه رضاییلایه
به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ در تقویم ایرانی، روز معلم تنها فرصتی برای تقدیر از زحمات آموزگاران نیست؛ بلکه روزی است برای بازخوانی خاطره آنهایی که تعلیم را نه شغل، که رسالت دانستند و در این مسیر، جان بر کف نهادند. یکی از درخشانترین چهرههای این قافله نور، رقیه رضاییلایه است؛ دختر جوانی از دیار قزوین که معلمی، دیانت، مبارزه و شهادت را در یک زندگی کوتاه اما پربار، جمع کرد.
زنی از قزوین، با قلبی از ایمان
رقیه در ۲۲ فروردین سال ۱۳۴۴ در شهر قزوین و در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلی و مادرش سکینه، هر دو اهل تقوا و سادگی بودند و زندگیشان را بر پایه اخلاق اسلامی بنا کرده بودند. رقیه در چنین فضای پرمحبتی رشد کرد. او از همان کودکی دختری موقر، مهربان و در عین حال جدی و پرتلاش بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را با موفقیت در قزوین به پایان رساند و در رشته علوم تجربی فارغالتحصیل شد.
در آن سالها که تب ورود به رشتههای علوم پزشکی داغ بود، رقیه در کمال ناباوری تصمیمی گرفت که همگان را شگفتزده کرد؛ با وجود قبولی در رشته پزشکی، راهی حوزه علمیه شد. دلیلش ساده بود: «میخواهم به درد دین بخورم.»
معلمی برای دلها، نه فقط ذهنها
با ورود به حوزه، رقیه رضایی مطالعات خود را در علوم اسلامی و معارف اهلبیت علیهمالسلام آغاز کرد. اما هیچگاه خود را محدود به کلاسهای سنتی نکرد. او معتقد بود اگر علم در زندگی مردم جاری نشود، ارزشی ندارد. همین نگاه سبب شد تا در کنار طلبگی، معلم شود؛ اما نه در مدارس مرفه شهر، بلکه در روستاهای محروم و مناطقی که نیازمند نیروی متعهد بودند.
در کسوت معلمی، رقیه تنها به تدریس دروس درسی اکتفا نمیکرد؛ او با تمام وجود برای دانشآموزانش وقت میگذاشت، پای حرفهایشان مینشست، از مشکلات خانوادگیشان مطلع میشد و گاه حتی از حقوق اندکش برای تهیه لباس و لوازمالتحریرشان هزینه میکرد. او از آن معلمهایی بود که شاگردانش هرگز فراموشش نمیکنند.
بانویی فعال در جبهه فرهنگی انقلاب
رقیه رضاییلایه، علاوه بر تدریس، به صورت جدی در فعالیتهای فرهنگی و انقلابی حضور داشت. او عضو فعال حزب جمهوری اسلامی در قزوین بود و در برگزاری جلسات عقیدتی، مراسم مذهبی، برنامههای قرآن و آموزش احکام فعالیت مؤثر داشت. در دفاع مقدس نیز با بسیج همراه بود و در جمعآوری کمکهای مردمی برای جبههها پیشقدم میشد. نگاه او به دین، نگاهی مسئولانه و اجتماعی بود؛ دینی که سکوت در برابر ظلم را برنمیتابد.
از جمله اقدامهای برجستهاش، تدریس در کلاسهای سوادآموزی برای زنان خانهدار بود. او عقیده داشت اگر زن مسلمان باسواد، اهل تحلیل و آگاه نباشد، جامعه هم در مسیر روشنی قرار نخواهد گرفت. برخی از شاگردانش سالها بعد از شهادتش، خاطراتی را نقل کردند که نشان از علاقه خالصانه او به ارتقاء آگاهی زنان دارد.
عروسی ساده، مهریه معنوی
در سال ۱۳۶۴، رقیه با جوانی متدین و همدل ازدواج کرد. مهریهاش را تنها ۱۴ سکه طلا و یک سفر حج قرار داد؛ سفری که معنای خاصی برای او داشت. زندگی مشترک آنها، کوتاه اما سراسر صفا و صمیمیت بود. حتی در خانه نیز، بحثهای دینی و فرهنگی جریان داشت و رقیه همواره دغدغه ارتقاء معنوی همسر و اطرافیانش را داشت.
سفری که به شهادت ختم شد
در سال ۱۳۶۶، رقیه به نیابت از مادرش عازم سفر حج شد؛ سفری که به آرزوی دیرینهاش تبدیل شده بود. او پیش از سفر، در یادداشتی نوشته بود: «اگر در سفر حج به آرزویم یعنی شهادت رسیدم، خوشحال باشید… من غسل شهادت را با آب زمزم خواهم کرد.»
در روز جمعه خونین مکه، هشتم ذیالحجه ۱۴۰۷ هجری قمری، همزمان با راهپیمایی برائت از مشرکین، نیروهای سعودی با حمایت سیاسی و اطلاعاتی آمریکا، حجاج ایرانی را در خیابانهای اطراف مسجدالحرام به گلوله بستند. رقیه، با سربند یا زهرا، در صف نخست راهپیمایی بود. او که در حال پخش شعارها بود، هدف گلوله مستقیم قرار گرفت و در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید.
تشییع در غربت، شکوه در وطن
پیکر پاک رقیه رضایی پس از روزها تأخیر و فشارهای دیپلماتیک، به وطن بازگشت. در قزوین، مراسم باشکوهی برای استقبال از پیکر شهیده برگزار شد. تابوت او با پرچم ایران و سربند یا فاطمهالزهرا به خاک سپرده شد. گلزار شهدای قزوین امروز میزبان این بانوی طلبه و معلم شهید است.
جاودانه در تاریخ انقلاب
رقیه رضاییلایه، تنها یک معلم شهید نبود؛ او نماد نسل جوانی از زنان ایرانی بود که با ایمان، علم و عمل، در برابر سلطه و جهل ایستادند. کتاب «نوعروس» که به روایت زندگی این شهیده اختصاص دارد، در سالهای اخیر منتشر شده و مورد استقبال نسل جوان قرار گرفته است.
در سال ۱۳۹۵، سازمان بسیج مستضعفین، رقیه را به عنوان شهید شاخص زن کشور معرفی کرد؛ جایگاهی شایسته برای بانویی که در تراز عالی یک زن مسلمان، معلم، مجاهد، همسر و شهید قرار گفت.
انتهای گزارش/