من به آنچه حسین(ع) و یارانش پروانه‌وار دور آن می‌گشتند، رسیدم

شهید «مرتضی پازوکی» در وصت‌نامه‌اش می‌نویسد: «شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق با باطل شرکت کنم و آنچه که دارم در طبَق اخلاص نهاده و تقدیم ایزد منان کنم و آنچه حسین(ع) و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه‌وار دور آن می‌گشتند، من هم آن را باز یابم.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید مرتضی پازوکی» هفتم خرداد ۱۳۴۶ در شهرستان گرمسار چشم به جهان گشود. پدرش اکرم، کشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. پنجم فروردین ۱۳۶۶ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شکم و سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

من به آنچه حسین(ع) و یارانش پروانه‌وار دور آن می‌گشتند، رسیدم

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید:

امام مرا از گرداب روزگار نجات داد

شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق با باطل شرکت کنم و آنچه که دارم در طبَق اخلاص نهاده و تقدیم ایزد منان کنم و آنچه حسین(ع) و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه‌وار دور آن می‌گشتند، من هم آن را باز یابم. آیا کسی به خودش اجازه می‌دهد که ببیند جنایتکاران و متجاوزان دست به سوی اسلام، شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آن را دارند و سکوت اختیار کند؟ من اکنون می‌روم که با خدایم ملاقات کنم. می‌روم تا آتشی را که در درونم مشتعل شده خاموش نمایم. من هم اکنون به سوی سنگر خالی هم‌رزمم، به سوی لانه باصفای جبهه جنگ پرواز می‌کنم که دشمن بداند، هیچ‌موقع سنگر خالی نمی‌ماند. اما باید از رهبرم، امامم، حجت عصرم، خمینی بت‌شکن قدردانی کنم که من را از سیاه چال‌ها و گرداب‌های روزگار که به پرتگاه روانه بودم، نجات داد و هادی و راهنمایم شد.

بدانید خون شهیدان جوشان است

پدرم! تو قدرت و توان زیادی داری، چون از کودکی با زحمت و مشقت دست و پنجه نرم کرده‌ای. از تو می‌خواهم که تمام همتت را در راه ترویج اسلام و در راه هرچه سربلند کردن اسلام، جمهوری اسلامی عزیز و در راه انقلاب اسلامی به کار بندی!

مادرم! از تو می‌خواهم که اگر قطره‌ای اشک به چشمان عزیزت آمد، همان چشم‌هایی که بارها شاهد بودم که در داغ ائمه می‌گرید، این اشک‌ها را به همان اشک‌ها مبدل سازی و برای حسین تشنه لب گریه کنی! الهی بیندیشید و الهی عمل کنید، همچنان که تا به حال عمل کرده‌اید.

برادر و خواهرم! اندوه را چون گلوله‌ای کنید و به طرف فرهنگ پوسیده غرب و شرق پرتاب کنید! عزیزان، برادر و خواهرم! دنیا چون زندان است و بدانید خون شهیدان جوشان است. از شما می‌خواهم که برای من گریه نکنید و فرزندان خود را خوب تربیت کنید!

انتهای متن/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده