شهدایمان جواز شهادتشان را در شبهای قدر میگرفتند
شهدا و رزمندگان در سخت ترین و طاقت فرساترین شرایط با ایمان و اخلاصشان روزه داری کردند و آداب ماه مبارک رمضان را به جای میآوردند و برخی نیز به فیض عظیم شهادت در حال روزه داری و با لبان تشنه نایل گردیدند. نوید شاهد سمنان گفتگویی با «حاج محمدحسن حمزه» جانباز، راوی دفاع مقدس و پدر شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه» از خاطرات شهدا در جبهههای نبرد در ماه رمضان انجام داده است که تقدیم حضور علاقهمندان میشود.
شهدا، راهی برای رسیدن به خدا
در ماه مبارک رمضان باید بتوانیم راهی برای نزدیک شدن به خدا پیدا کنیم و چه راهی بهتر از شهدا. اگر بتوانیم برای این امر از شهدا استفاده کنیم، آنها بهترین مسیر، راه، نشانه و چراغی هستند که کمکمان میکنند که هرچه زودتر به اهدافمان که در ضیافتالله در جوار خداوند هم در این دنیا قرار بگیریم و هم در آن دنیا روسفید شویم، برسیم. در هشت سال دفاع مقدس و در جنگ با داعش ما هر سال مواجه میشدیم با یک ماه مبارک رمضان. رزمندگان ما و در این ماه چه برنامهای داشتند و خاطراتی که از آنها به جا مانده است را بررسی میکنیم. آماری که موجود است حدود چهارده هزار رزمنده درزمان ماه مبارک رمضان در جبههها به شهادت رسیدند. ما عملیاتی هم داشتیم بهنام عملیات رمضان که در بیست و سوم تیرماه ۱۳۶۱ انجام شد و رزمندگان استان سمنان هم درعملیات حضورداشتند. شهدایی مثل شهید «علیاکبر ادهم» که درست همان غروب عملیات که برای جمعآوری رزمندهها و آمادگی کردن آنها و برای زدن به خط در حال تدارک بود، آمد توی سنگر ما و گفت: «نمازتان را بخوانید و آماده حرکت به سمت خط بشوید.» ایشان با یکی از دوستان ما به نام آقای صبایی از سنگر بیرون رفتند و من هم پشت سرشان آمدم بیرون وخم شدم که بنده پوتینم را ببندم، یک خمپاره ۱۲۰ آمد کنار آنها به زمین برخورد کرد و در غروب نوزدهم ماه مبارک رمضان علیاکبر ادهم به شهادت رسید و رزمنده صبایی مجروح شد. لحظه شهادتش اینطور بود که به حالت سجده روز زمین افتاده بود و داشت با مشتش رملهای کوشک را به سمت خودش میکشید. با آمبولانس منتقل شد و قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت رسید.
روزه برای انجام کاری مقدس در میدان نبرد
خاطرات خوبی از شهدایمان در بحث روزه داریم. مثلا یکی ازهمرزمان شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه» تعریف میکند که دیدم محمدحسین روی تپهای در حال تکتیراندازی است. هوا گرم بود و خواستم به او آب برسانم. یک بطری آب برداشتم و خودم را به زحمت به او رساندم. امام هر کاری کردم آب را نپذیرفت. گفتم: «بابت آوردن آب خیلی زحمت کشیدم، چرا قبول نمیکنی؟» بهخاطر این کارش ناراحت شدم و برگشتم پایین تپه. برای یکی از دوستانش ماجرا را تعریف کردم و ایشان گفت: «محمدحسین روزه است. او روزهایی که قصد تکتیراندازی دارد، روزه میگیرد، چون معتقد است وقتی روزه میگیرد، تیرهایش به هدف میخورد.» ببینید رزمندههایمان از روزه برای کاری مقدس در جبههها استفاده میکردند. شهید مدافع حرم «حمید سیاهکالیمرادی» که اهل قزوین هستند، برای اینکه در جشن عروسیاش گناه انجام نشود، سه روز روزه میگیرد. شهید «حسنعلی قدرتیمیبدی» برای اینکه توفیق حضور در جبهه داشته باشد، یک ماه روزه میگیرد. ببینید بعضیها به ما میگویند که شما هوای نفسی و احساسی به جبهه رفتید، ولی وقتی خاطرات شهدا را مرورمیکنیم میبینیم نه تنها آگاهی به راهشان داشتند، بلکه برای رسیدن به مقصود توکل و توسل میکردند. شهید مدافع حرم «محمد اسدی» اهل مشهد مقدس است که در اوایل ماه رمضان سال گذشته هم به شهادت رسید ولی پیکرش بازنگشت. ایشان برای اینکه به سوریه برود، چهل روز نذر روزه کرده بود که حضرت زینب به ایشان عنایتی کنند تا بتواند مدافع حرم بشود. سه روز هم در حرم امام رضا(ع) معتکف میشود که جواز حضور در سوریه را بگیرد.
در مسیر حق هستیم
وقتی ماه رمضان میشد، خیلی از رزمندهها در مناطق جنگی وقتی ماه رمضان میشد از قبل نیت دهه میکردند. فرماندههای ما هم که میدانستند مدام در جبهها رفت و آمد میکنند، قاعدتاً روزه میگرفتند. این قصد روزه در جبهه بسیار مهم بود، چون در زمان دفاع مقدس اکثراً ماه رمضان در تابستان بود. تابستان هم در خوزستان با آن دمای بسیار بالایش، روزه گرفتن را خیلی سخت کرده بود، آن هم در بیابان و با آن خورد و خوراکی که سختی به دست رزمندهها میرسید. این نشان دهنده ایمان قوی و قرار داشتن رزمندگان در مسیر الهی است. بعضیها به ما میگویند: چرا به جنگ تحمیلی میگویید دفاع مقدس؟ یکی از علتهای مقدس بودنش همین است که مسیر و هدف بسیار مقدس است و عملی که رزمندگان در آن انجام میدادند نیز عمل مقدسی است. این روزه گرفتن و نذر کردنها دلالت بر این داشت که ما در مسیر حق و پشت خاکریز حق هستیم. طبق آمار حدود پنج هزارنفر از شهدای ما در وصیتنامههایشان به روزه گرفتن تاکید کردند. یکی از شهدای شاخص ما «سید علی اندرزگو» از شهدای قبل از انقلاب ما است. ایشان در ماه رمضان به شهادت رسید. یا شهید خلبان «عباس دوران» که در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.
ارتباط با رزاق
شهید «سید حمید تقویفر» در حمله داعش به مجلس به شهادت رسید. ایشان سی روز روزه میگیرد و بالاخره شهادت نصیبش میشود. ببینید ایشان حتی وقتی در دفتر کارش است به شهادت میرسد. از شهید رجایی نیز باید یاد کنیم، ایشان میگوید: من هیچ موقع نهار و شامم را پیش از نماز ظهر و مغرب و عشا نمیخورم. با خودش عهد کرده بود که اگر یک روزی چنین اتفاقی افتاد که ناهار و شامش را زودتر ازادای نمازش بخورد، فردای آن روز را روزه بگیرد. این عهد و پیمان باعث شده بود که ایشان مثلاً هنگام ظهر اول نمازش را بخواند و بعد سراغ ناهار برود. این نشان دهنده این است که ابتدا باید سیم ارتباط با رزاق وصل بشود و بعد روزی خورده شود. شهید «فرزاد ممبینی» که اهل خوزستان است، دهم تیرماه ۱۳۴۳ در ماه مبارک رمضان به دنیا میآید و در دهم تیرماه ۱۳۶۰ در عملیات رمضان با دهان روزه در منطقه سوسنگرد به شهادت میرسد. این را هم باید بگویم که اگر در جبهه، عملیاتی یا کارهای سختی داشتیم، به هیچ عنوان فرماندهی اجازه روزه گرفتن نمیداد، چون از توان رزمندهها کاسته میشد. به همین خاطر وقتی روزه میگرفتیم که میدانستیم کار سنگینی ندارم. هرچند هم رزمندهها اصرار به روزه داشتند، اما فرمانده این اجازه را نمیداد. فرماندهان ما از امام خمینی(ره) استفتا کرده بودند و امام فرموده بودند که اگر موجب ضعف رزمندهها میشود، نباید روزه بگیرند.
جواز شهادت در شبهای قدر
جبهه جایی بود که رزمندهها از عبادتهای ماه رمضان غافل نبودند. هر شب دعای افتتاح برگزار میشد و در شبهای احیا مراسمات کامل انجام میشد. ببینید آن جوِ معنوی، جهادی و اخلاصی که در بین بچهها بود، مینشینند قرآن سر میگیرند، «بِکَ یا الله» میگویند و آن محیط با آن نفَسهای الهی و آن شور و حال حسینی و عاشورایی، صحنههای زیبایی به راه انداخته بود و گریهها، گریههای فطری بود، نفسها نفسهای الهی بود، نگاهها و دلها همه پاک. تنها جایی که دلها واقعاً به آسمان نزدیک میشد و اوج میگرفت، جبههها بودند. همه لذت میبردند و خیلی از بچهها جواز شهادتشان را در همان شبهای قدر میگرفتند. این نباید فراموش شود که همچنان جنگ و دفاع باقی است و الان هم ما در میدان جنگ و دفاع هستیم و این جنگ و دفاع هم مقدس است. جنگ الان، جنگ نرم و شناختی است، جنگ هیبریدی و ترکیبی است. دشمن از آن جنگ فیزیکی به جنگ غیر فیزیکی و زیستی روی آورده است. در این جنگ که خیلی سختتر از دوران دفاع مقدس است، وظیفه ما این است که ارتباطمان را با شهدا قطع نکنیم. قطعاً همانطور که خداوند در قرآن فرموده شهدا زندهاند و نزد ما روزی میخورند، این ضعف ما است که نتوانیم با شهدا ارتباط بگیریم.
افطار شهدایی
ما چند سالی است که یک شب در ماه مبارک رمضان سر مزار فرزندم میرویم و آنجا افطار میکنیم. میشود این را در سطح استان و کشور گسترش دهیم. یعنی به افطارمان رنگ شهدایی بزنیم. خواهی نخواهی ادارات برای کارمندانشان، کارخانجات برای کارگرانشان افطاری میدهند، آنها افطارشان را رنگ و بوی شهدایی بدهند. به این صورت که یک بنر یا عکس شهدای خودشان را به دیوار بزنند یا در سفره بگذارند و عنوان کنند که افطار را همراه با شهدای خودمان میخوریم. قطعاً افطار رنگ و بوی دیگری خواهد گرفت و موجب برکت در آن کارخانه یا اداره خواهد شد. برخی مغازهدارها میتوانند در این کار سهیم شوند که آنهایی که افطار شهدایی دارند به آنها مقداری تخفیف بدهند؛ داشتیم مغازههایی که برای افطارهای شهدایی اجناس خود را با تخفیف بسیار زیادی عرضه کردهاند و قطعاً در زندگی خودشان برکت را خواهند دید. مردم ما هم میتوانند در خانه خودشان وقتی سفره پهن میکنند عکس یک شهید را در سفره بگذارند و افطار شهدایی داشته باشند.
در شب قدر برای ظهور امام زمان(عج) دعا کنیم
حتی آموزش و پرورش نیز میتواند با اطلاع رسانی به دانشآموزان این فرهنگ را جا بیندازد که هر دانش آموز یک رفیق شهید داشته باشد با عکس شهیدشان افطار کنند، از سفرهشان عکس بگیرند یا اگر دلنوشتهای دارند برای آموزش و پرورش ارسال کنند تا آموزش و پرورش به بهترین عکسها و دلنوشتهها هدیه اهدا کند. حتی خانوادهای که شهید ندارند، میتوانند بر سر مزار شهدای گمنام حاضر شوند و آنجا افطار کنند. این شهدای گمنام پدر و مادر ندارند، میتوانند برای آنها پدری و مادری کنند. ما ایرانیها در ایام خاصی از سال مخصوصاً ماه مبارک رمضان نذری میدهیم. وقتی نذری را به خانوادهای میدهیم به آنها بگوییم این نذری به نیت فلان شهید است و به این نذری رنگ شهدایی بدهیم، تا شهدا را هیچگاه فراموش نکنیم و انشاءالله در ماه مبارک رمضان و در شبهای قدری که در پیش داریم، حاجت همه مردم جهان که همان ظهور آقا جانمان امام زمان(عج) است برآورده شود.
گفتگو از حمیدرضا گلهاشم