فهمید که او هم قطعاً شهید می‌شود

برادر شهید «یوسف سجودی» می‌گوید: یوسف در عملیات خیبر می‌گوید خدایا بهترین دوستانم شهید شدند، چرا من شهید نمی‌شوم. بعد از دو ساعت خمپاره‌ای کنارشان منفجر می‌شود و همه دوستانش شهید می‌شوند و او تنها چند ترکش می‌خورد. آنجا می‌فهمد که قطعاً شهید می‌شود و خدا می‌خواست که او در عملیات بدر، منطقه مجنون و در ۲۶ سالگی به شهادت برسد.

به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «یوسف سجودی» شانزدهم بهمن ماه ۱۳۳۷، در شهرستان بابل به دنیا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش سرور نام داشت. در سال ۱۳۵۹ با خانم مریم «شفیقه» غنی زاده ازدواج کردند و از ایشان دو فرزند میثم و سمیه به یادگار ماند.به عنوان سپاه در جبهه حضور یافت. بیست و ششم اسفند ماه ۱۳۶۳، در منطقه جزیره مجنون به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای گله محله به خاک سپرده شد.

خاطرات/ آنجا می‌فهمد که قطعاً شهید می‌شود

چند خاطره از برادر شهید «یوسف سجودی»:

برادر شهید «یوسف سجودی» می‌گوید: «يوسف مي‌گفت دعا مي‌كنم جنازه‌ام برنگردد. به مادرم مي‌گفت اگر مي‌خواهيد شما را روز قيامت شفاعت كنم به هيچ وجه بعد از شهادتم گريه نكنيد. يوسف در عمليات خيبر مي‌گويد خدايا بهترين دوستانم شهيد شدند، چرا من شهيد نمي‌شوم. بعد از دو ساعت خمپاره‌اي كنارشان منفجر مي‌شود و همه دوستانش شهيد مي‌شوند و او تنها چند تركش مي‌خورد.

آنجا مي‌فهمد كه قطعاً شهيد مي‌شود و خدا مي‌خواست كه او در عمليات بدر، منطقه مجنون و در ۲۶ سالگي به شهادت برسد. دوستانش مي‌گويند لحظه شهادت اشداء علي‌الكفار» را مي‌خواند و مي‌گفت نگذاريد عراقي‌ها و يزيدي‌ها به خانه امام حسين(ع) حمله كنند. نگذاريد خيمه‌هاي امام حسين را آتش بزنند و همان لحظه گلوله مستقيم تانك به او مي‌خورد و از جسمش چيزي نمي‌ماند.» 

انتهای پیام/

استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده