به مناسبت سالروز شهادت شهید «پاسدار شهید عبدالحسین برونسی» منتشر می‌شود

شهیدی که از نحوه‌ی شهادتش آگاه بود

در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «پاسدار شهید عبدالحسین برونسی» آمده است: شهید برونسی خود از زمان شهادتش آگاه بود و با صراحت می گفت که من جواز شهادتم را از دست حضرت فاطمه الزهرا(ص) گرفته ام و به عناوین مختلف این موضوع را به خانواده و دوستانش گفته بود و همینطور هم شد ایشان بالاخره بعد از رشادت های بسیار در عملیات بدر همانگونه که از خانم فاطمه الزهرا(ص) شنیده بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، «شهید عبدالحسین برونسی» در ۳ شهریور سال ۱۳۲۱ در روستای «گلبوی کدکن»، از توابع تربت حیدریه، قدم به عرصه ی هستی نهاد. نام زیبنده‌اش گویی از لحظه‌هایی نشأت می گرفت که در فرمایش «الست بربکم»، مردانه و بی هیچ نفاقی، ندا در داد: «بلی»؛ عبدالحسین.

شهیدی که خود از نحوه‌ی شهادتش آگاه بود

روحیه ی ستیزه جویی با کفر و طاغوت، از همان اوان کودکی با جانش عجین می گردد؛ کما این که در کلاس چهارم دبستان، به خاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی، و فضای نامناسب درس و تحصیل، مدرسه را رها می کند. در سال ۱۳۴۱، به خدمت زیر پرچم احضار می شود که به جرم پایبندی به اعتقادات اصیل دینی، از همان ابتدا، مورد اهانت و آزار افسران و نظامیان طاغوتی قرار می گیرد.

سال ۱۳۴۷، سال ازدواج اوست. برای این مهم، خانواده‌ای مذهبی و روحانی را انتخاب می نماید و همین، سرآغاز دیگری می شود برای انسجام مبارزات بی وقفه او با نظام طاغوتی حاکم بر کشو؛ همین سال، اعتراضات او به برخی خدعه های رژیم پهلوی (مثل اصلاحات ارضی)، به اوج خود می رسد که در نهایت، به رفتن او و خانواده اش به شهر مقدس مشهد و سکونت در آنجا می انجامد که این نیز فصل نوینی را در زندگی او رقم می زند.

پس از چندی، با هدفی مقدس، به کار سخت و طاقت فرسای بنایی روی می آورد و رفته رفته، در کنار کار، مشغول خواندن دروس حوزه نیز می شود. بعدها به علت شدت یافتن مبارزات ضد طاغوتی‌اش و زندان رفتنهای پی در پی و شکنجه های وحشیانه ساواک، و نیز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ورود او در گروه ضربت سپاه پاسداران، از این مهم باز می ماند.

با شروع جنگ تحمیلی، در اولین روزهای جنگ، به جبهه روی می آورد که این دوران، برگ زرین دیگری می شود در تاریخ زندگی او.

به خاطر لیاقت و رشادتی که از خود نشان می دهد، مسؤولیت های مختلفی را برعهده او می گذارند که آخرین مسؤولیت او، فرماندهی تیپ هجده جوادالائمه (سلام الله علیه) است، که قبل از عملیات خیبر، عهده دار آن می شود.

با همین عنوان، در عملیات بدر، در حالی که شکوه ایثار و فداکاری را به سر حد خود می رساند، مرثیه سرخ شهادت را نجوا می کند.
 
شهیدی که خود از نحوه‌ی شهادتش آگاه بود

نحوه شهادت

شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشک می‌ریخت، علت را که پرسیدم آقای برونسی گفت: دارم از بچه‌ها خداحافظی می‌کنم چرا که خوابی دیده‌ام. سپس افزود: به صورت امانت برای شما نقل می‌کنم و آن اینکه: در خواب بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیه) را دیدم که فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد. همین چهارراهی که در منطقه عملیاتی بدر (پد) فرود هلی‌کوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره _ الاماره می‌رود و من در همین چهار راه باید نماز بخوانم تا وقتی که به سوی خدا پرواز کنم و بالاخره نیز این خواب در همان جا و همان وقتی که گفته بود، به زیبایی تعبیر شد.

عبدالحسين برونسي، اين‌ سردار سرفراز بعد از زيارت‌ خانه‌ خدا به‌ مرحله‌اي‌ از شهود رسيده‌ بود كه‌ زمان‌ و مكان‌ شهادت‌ خودش‌ را مي‌ديد و سرانجام‌ در عمليات‌ بدر، پس‌ از رشادت‌ بسيار در ۲۳ اسفندماه ۱۳۶۳ش در چهارراه‌ خندق‌ به‌ شهادت‌ رسيد. پيكر شهيد برونسي بعد از شهادت مفقودالاثر شد.

به روایتی: به گفتهٔ محمد باقرزاده،  پیکر عبدالحسین برونسی پس از ۲۷ سال از زمان مرگش در شرق دجله به همراه ۱۲ کشته شده جنگی دیگر کشف شد. پلاک، لباس پاسداری، بخشی از صفحات قرآن و بادگیر آقای برونسی اجزایی است که پیدا شده‌ است.

شهیدی که خود از نحوه‌ی شهادتش آگاه بود

شهیدی که خود از نحوه‌ی شهادتش آگاه بود

 

 

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده