خاطره خودنوشت شهيد رستمی «15»

پزشکی بی‌ریا در جمع رزمندگانِ سردشت

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دکتر اقيانوس يکی از مجرب‌ترين دکترهای مغز بوده، او داوطلب به سردشت آمده بود تا به مملکت خود کمک کند. روز 30 بهمن روز خوبی بود، آشنايی با دکتر و خارج ساختن ساچمه...» قسمت پانزدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

خاطرات جمعه 30 بهمن

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید: سنگرهایی مملو از آب / قسمت «16»

قسمت پانزدهم خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :

روز جمعه 30 بهمن فکر می‌کنم حدود ساعت 10:30 بود که با دکتر اقيانوس متخصص مغز در داخل سربازخانه ملاقات کردم و برخورد ما به اين شکل بود که من تصميم گرفتم ساچمه داخل ابروی خود را در بياوريم چون حس می‌کردم مرتب دارد درشت‌تر می‌شود.

از دم در که انتظامات ايستاده بود يک نفر از سربازان گفت: دکتر در داخل سربازخانه است، برگشتم نزديک ستاد با دکتر روبه‌رو شديم.

وی آدمی بی پيرايه و واقعاً شايسته دکتری، ضمن برخورد گرمی که با ما داشتند گفت: ساعت 11:30 در بيمارستان باشيد تا ساچمه را از پشت چمشتان درآورم.


ساعت 11:30 در بيمارستان حاضر شدم، تعدادی از پرستار ها به گرمی مرا پذيرفتند و وسایل لازم را آماده کردند؛ دکتر خيلی راحت با بی حس کردن موضع توانست ساچمه را خارج کند و می‌گفت که واقعاً بايد صدقه بدهيد، خيلی شانس آورده‌ايد، زيرا فاصله ساچمه تا چشم من در حدود نيم سانت بود.

دکتر اقيانوس يکی از مجرب‌ترين دکترهای مغز بوده، او داوطلب به سردشت آمده بود تا به مملکت خود کمک کند.


روز 30 بهمن روز خوبی بود، آشنايی با دکتر و خارج ساختن ساچمه، چشم من را پانسمان کردند و خداحافظی کردم و به پادگان آمديم؛ مدت 3 روز در پایين ماندم کارهايی را انجام دادم اين مدت را همه‌اش پيش جناب سروان يوسفی و قدرت بختياری بودم.

انتهای متن/

استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده