يکشنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۵۹
خوش آمدی! ای گلوی بریده‌ات، سرود آسمانها، ای تن بی سرت، قامت به‌خون نشسته ی وحی خدا! خوش آمدی سالار زینب! خورشید طلوع کرده از مشرق «مقتل»! خوش آمدی ای سِرّ الله اعظم! ای وارث آدم! بیا که گلویت گل معراج خون است تا سدره المنتهای عشق...

سوم شعبان‌المعظم: روز میلاد بزرگ پاسدار «مکتب شهادت»

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سوم شعبان المعظم، روز میلاد بزرگ پاسدار حقیقت وحی و رسالت است. پاسدار کرامت جاوید «خون» و پاسدار حرمت نام و مقام «شهید»؛ بزرگ شهید و شاهد عالم، «سیدالشهدا» و «شهیدالشهدا» و «ابوالشهدا» که خون مقدسش تا قیامت، سرمایه‌ی ابدی بقا و دوام دین حق شد و معرکه‌ی بزرگ ایثار و جانبازی و پاکبازی‌اش، آموزگار و الهام‌بخش همه عاشوراییان تاریخ در کربلایی به وسعت تاریخ انسان: پاره‌ی تن رسول رحمت (ص)، میوه‌ی دل خاندان عصمت (ع)، جان فاطمه (س)، قلب حیدر (ع)، حضرت سیدالکونین، اباعبدالله الحسین (ع) که روز میلاد مبارکش، «روز پاسدار» نام گرفت. پاسداران جان‌برکف و مخلص انقلاب و مکتب روح الله (ره) با تاسی از نهضت نورانی و شهادت تاریخ‌ساز و دشمن‌شکن این بزرگ احیاگر دین خدا در برابر شرک و نفاق و ظلم و شقاوت شیاطین عصر، به حسین زمان اقتدا کردند و مظلومیت را با شجاعت و شرف، آمیختند و عاشورایی دیگر و کربلایی دیگر در این دوران آفریدند. همچنانکه آن فرزند راستین حسین و احیاگر مکتب او فرمود: «ما مثل حسین وارد این جنگ شدیم و مثل حسین هم باید به شهادت برسیم» و سرنوشت یاران او چیزی جز شهادتی حسینی نیست. روز میلاد امام عاشقان و معلم شهادت، روز میلاد همه شهیدان راه خدا و پاسداران حرمت و قداست مکتب شهادت در طریق حق است.

 

گل طاها (ص)، نفس حیدر (ع) و زهرا (س) آمد...

اکثر منابع، ولادت آن حضرت را در روز سوم شعبان المعظم سال چهارم هجری و در شهر مدینه ذکر کرده‌اند. کنیه ایشان: «ابوعبدالله» و مشهورترین لقب ایشان: «سیدالشهداء» است. القاب دیگر آن حضرت را: «السبط»، «الشهید»، «التام»، «الرشید»، «الوفی»، «الطیب»، «المبارک»، «التابع»، «الرضی لله»، «الشاری نفسه لله» و «الدال علی ذات الله» نوشته‌اند.  پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، وصی و برادر موسی (ع) شَبیر، «حسین» نامید که مشتق از «حسن» و مصغر آن است. بنابر برخی روایات، امام علی (ع) دوست داشت که او را «حرب» بنامد، اما در نام‌گذاری بر پیامبر، پیشی نگرفت.

بنابر گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت، پیامبر اکرم(ص) هنگام تولد او از شهادتش خبر داد و نام «حسین» را برای او برگزید. رسول خدا(ص)، حَسَنَین (امام حسن و امام حسین) را بسیار دوست می‌داشت و همه را به دوست داشتن آن دو سفارش می‌کرد. روایت‌های متعددی از حضرت محمد(ص) در فضیلت امام حسین(ع) نقل شده است؛ از جمله آنکه : «حسن و حسین، سرور جوانان بهشت‌اند.» و: «حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات است.» همچنین در منابع روایی و زیارت‌نامه‌ها، القاب فراوانی برای امام حسین ذکر شده است که «ثارالله»، «سیدالشهداء» و «قتیل العبرات» و «خامس آل عبا و اصحاب کساء» از جمله القاب مشهور آن حضرت به شمار می‌روند.

 

مطیع «پدر»، مرید «برادر»، در دفاع از حریم امامت

 

آن حضرت، در دوره خلافت پدرش امیرالمومنین (ع) در کنار پدر بود و در جنگ‌های آن دوره شجاعانه و فداکارانه حضور داشت. در زمان امامت برادر بزرگوار و بزرگتر خود، حضرت امام حسن مجتبی (ع) نیز پیرو و پشتیبان او بود و اقدام آن حضرت به صلح با معاویه را تأیید کرد. پس از شهادت مظلومانه آن سبط اکبر رسول خدا (ص) نیز تا زمانی که معاویه زنده بود، به پیمان برادرش وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان کوفه که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، آنان را به خویشتنداری و صبر تا زمان مرگ معاویه فراخواند.

 

سنگر و سرپناه «میراث وحی» در طوفان تحریف و دروغ اموی

 

یکی از پربارترین و درخشانترین مقاطه تاریخ امامت شیعه، دوران دهساله‌ی امامت آن حضرت، در فاصله شهادت حضرت مجتبی (ع) در سال 50 هجری تا شهادت در عاشورای 61 هجری است. در این دوره، با وجود قرارگرفتن در فشار و خفقان عصر معاویه و تنگنای سخت ایجاد شده برای شیعیان امیر مومنان (ع) و تلاش متمرکز حکومت برای محو و تحریف و وارونگی فرهنگ علوی و دستگاه جعل حدیث و لعن و رسمیت یافتن اهانت به آن حضرت در منبرها و خطابه ها و نمازهای عمومی سرتاسر قلمرو اسلامی و تلاش برنامه ریزی شده و حساب شده برای ریشه‌کن ساختن و حذف نام و فضایل اهل بیت از ذهن و زبان جامعه مسلمین، تمام تاکید و تکیه حضرت، بر معرفی و تبیین خط اصیل و حقیقی مکتب وحی و بیان فلسفه دین و ایفای نقشی مصلحانه، در برابر دروغ و وارونگی نظام تبلیغاتی و جنگ روانی پرحجم و ویرانگر امویان بود. از سویی آن حضرت در قالب گنجینه های بزرگی از ماثورات معنوی و ادعیه ای چون «دعای شریفه عرفه» که مشحون از معارف اصیل توحیدی است، تلاش ارزشمندی برای تربیت معنوی شیعه نمودند. بنابر گزارش‌های تاریخی، امام حسین(ع) در مواردی به عملکرد معاویه سخت اعتراض کرده است؛ از جمله پس از کشته شدن حجربن عدی، صحابی پارسای پیامبر و یار وفادار امیر مومنان، نامه‌ای شدیداللحن برای او نوشت و در ماجرای ولایتعهدی یزید نیز از قبول بیعت، خودداری کرد و در سخنانی در حضور معاویه و دیگران، این اقدام معاویه را نکوهش کرد و یزید را فردی فاسد و فاقد صلاحیت و نالایق خواند و خود را سزاوار خلافت دانست. خطبه آن حضرت در «منا» را نیز موضعی سیاسی در برابر امویان به شمار آورده‌اند.

 

چهرِ رنگین شفق، می‌دهد از خون تو یاد...

 

پس از مرگ معاویه، امام حسین(ع) بیعت با یزید را مشروع ندانست و با توجه به فرمان یزید برای کشتن او در صورت خودداری از بیعت، در 28 رجب سال 60 هجری، از شهر خود مدینه هجرت کرد و به مکه رهسپار شد. در مدت چهار ماه حضور در مکه، نامه های فراوانی از سوی مردم ، اشراف و شیعیان کوفه برای پذیرش زمامداری دریافت کرد و پس از آنکه فرستاده‌اش «مسلم بن عقیل» هم‌دلی و همراهی کوفیان را تأیید کرد، در 8 ذیحجه همان سال، پیش از آنکه از عهدشکنی بعدی کوفیان و شهادت مسلم باخبر شود به سمت کوفه حرکت کرد. هنگامی که عبیدالله بن زیاد والی کوفه از حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه باخبر شد، لشکری به سوی ایشان فرستاد و پس از آنکه سپاهیان، راه را بر او بستند، چاره‌ای نداشت جز آنکه مسیر خود را به سمت کربلا تغییر دهد. در روز عاشورا میان امام حسین(ع) و یارانش با لشکر اعزامی از کوفه، به فرماندهی عمربن سعد، جنگی درگرفت که به شهادت آن حضرت و یارانش انجامید. پس از آن، زنان و کودکان و حضرت امام سجاد (ع) تنها فرزند بازمانده از آن حضرت و وارث و وصی مقام امامت پس از پدر، که در آن روزها بیمار بود، به اسارت درآمدند و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند. پیکر امام حسین(ع) و یارانش، پس از شهادت، طبق دستور، زیر سم اسبان، مورد تاخت و تاز و تعرض قرار گرفت و پس از سه روز و دو شب، توسط عده‌ای از قبیله بنی اسد در کربلا به خاک سپرده شد.

 

چه کربلاست!....

 

خاطره جانبازی و ایثار بزرگ حضرت اباعبدالله الحسین، نبض طپنده و موتور محرکه حق طلبی و عدالتجویی در تاریخ تشیع شد و دستور ائمه طاهرین (ع) به اقامه عزای سالار شهیدان، دعوت و درخواستی برای تداوم حقیقت و جوهره جوشان مکتب بوده است. اگر خون حسین (ع) سرمایه استمرار حقیقت قرآن و اسلام نمی شد، در حقیقت هیبچ نامی از دین باقی نمانده بود. در شرایطی که نفاق نقابدار با نام خلافت و در لوای ظاهر دین، کمر به محو تمامیت توحید بسته بود، پاره تن وحی و یگانه یادگار و فرزند رسول خدا (ص) با شهادت خود، سرچشمه حیات مکتب شد و نگذاشت امویان و اعقاب آنان در همه تاریخ، اسلام را مسخ کنند و به مسلخ برند. بانگ «هیهات مناالذله» و ندای «هل من ناصر ینصرنی» او، بیدارباشی به فطرت تاریخ است تا همیشه و خون او جوشش و جریان مکتب است که راه «پیروزی» را در «شهادت» نشان داده است: «چه کربلاست که آدم، به هوش می‌آید!...»

 

امام شهیدان (ع) به روایت پیر جماران (ره): اگر عاشورا نبود....

 

و اینک، بخشی از پیام امام بمناسبت میلاد پاسدار اعظم دین حق و روز پاسدار در سال 1360 که تبیین رسالت «پاسدار» و «پاسداری» از اسلام و مکتب را در تداوم رسالت عاشورایی امام کربلاییان تاریخ، تبیینی جانانه دارد:

«عید سعید پر برکت سوم شعبان المعظم، ولادت با سعادت سید مظلومان، بر مظلومان جهان مبارک باد. این روز شریف که طلیعه ادامه بعثت خاتم الانبیا - صلی الله علیه و آله و سلم - بوده است مبارک بوده و خواهد بود. اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرسای نبی اکرم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند.

و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابو سفیانیان که می خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید، این یادگار عصر تاریک بت پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل» بنیاد حکومت الهی را برکند. نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد. لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانی چون فرزندان وحی احیا و پشتیبانی فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن علی آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید، تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و از رهاوردهای آن پاسداری نماید.

و اینک که پاسداران از سپاه و کمیته های عصر حاضر، این روز بزرگ پر برکت جاوید را روز پاسدار اعلام نموده اند، مسئولیتی بس بزرگ و تکلیفی بس عظیم را عهده دار شده اند، گویی آنان به یاد پاسداران عاشورا و انگیزه جانفشانیها و فداکاریهای کربلا این روز را انتخاب نمودند و نیکو انتخابی است و بزرگ مسئولیتی. نیکوست که ادامه خون سرخ تشیع را تداعی می کند و پر مسئولیت است که انگیزه آن فداکاری و جانبازی آن چنان لطیفه الهی دارد که آن خون را «ثار الله» و از مرزهای حجب نور و ظلمت فراتر برده است. لکن مأیوس نشوید و کوشش کنید تا به کوشش خویش رنگ اسلامی- الهی بیشتری دهید و به فداکاری خویش اخلاصمندتر باشید...»

 

 

 

  جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق!...

 

 باز در خاطره‌ها، یاد تو ای رهرو عشق‌

شعلهٔ سرکشِ آزادگی افروخته است

 

یک جهان بر تو و بر همت و مردانگیت‌

از سر شوق و طلب، دیدهٔ جان دوخته است

 

نقش پیکار تو در صفحهٔ تاریخ جهان

‌می‌درخشد، چو فروغِ سَحَر از ساحل شب

 

پرتوش بر همه کس تابد و می‌آموزد

پایداری و وفاداری در راه طلب

 

چهرِ رنگین شفق، می‌دهد از خون تو یاد

که ز جان بر سرِ پیمان ازل ریخته شد

 

رسم آزادی و پیکار و حقیقت‌جویی‌

همه‌جا، صفحهٔ تابندهٔ آیین تو بود

 

آنچه بر ملّت اسلام، حیاتی بخشید

جنبش عاطفه و نهضتِ خونین تو بود

 

تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد

بر سرِ ایدهٔ انسانیِ خود جان دادی

 

در ره کعبهٔ حق‌جویی و مردی و شرف

‌آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی

 

آن‌که از مکتب آزادگیت درس آموخت

‌پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود؟

 

زور و سرمایهٔ دشمن نفریبد او را

که اسیر ستمِ مردمِ دژخیم شود

 

رهرو کعبهٔ عشقی و در آفاق وجود

با پَرِ شوق، سوی دوست برآری پرواز

 

یکه‌تاز ملکوتی، که به صحرای اَزَل

‌روی از خواستهٔ عشق نتابیدی باز

 

جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق‌

که روانت سرِ تسلیم نیاورد فرود

 

زان فداکاریِ مردانه و جانبازیِ پاک‌

جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود

 

استاد دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی»

 

 

ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده!

 

ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران

جاری شده از کرب‌وبلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران

تو اختر سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر
ترکیـد بر آیینه‌ی خورشیدضمیران
 
ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده
وی اصـل نمیـرنـدگـی نسـل نمیـران
 
خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ
هربار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران
 
آن شب چه شبـی بود که دیدند کواکـب
نظـم تو پراکنـده و اردوی تـو ویران
 
وان روز که با بیرقی از یک تن بی‌سر
تا شـام شـدی قـافله‌سـالار اسیـران
 
تا بـاغ شـقایـق بشـونـد و بشکـوفـنـد
باید کـه ز خـون تـو بنوشنـد کویـران


تـا انـدکـی از حـقّ سخـن را بگـزارنـد،
بایـد کـه ز خـونـت بنـگارنـد، دبیـران
 
حدّ تو «رثا» نیست عزای تو «حماسه‌»است
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران

 

زنده یاد «حسین منزوی»

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده