رقیه زینعلی مادر شهید حسین غلام‌کبیری اولین شهید فتنه 88 با تاکید بر اینکه جوانان بسیاری پس از شهادت حسین متحول شده و از او الگو گرفتند، گفت: مطمئنم اگر حسین شهید نشده و زنده بود؛ به لبنان و سوریه می رفت و شهادتش در آنجا رقم می خورد چراکه او متعلق به امام زمان (عج) و عاشق ائمه اطهار بود.  

اولین شهید فتنه 88

رقیه زینعلی مادر شهید حسین غلام‌کبیری اولین شهید فتنه 88 در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد؛ گفت: من پنج فرزند داشتم که حسین فرزند آخر من بود؛ زمانی که به دنیا آمد در 3 ماهگی به دلایلی نامعلوم به بیماری زردی مبتلا شد و او را به بیمارستان مفید بردیم و دکتر رو به من گفت این بچه از میان خواهد رفت.

وی ادامه داد: در همان حال من با توجه به اعتقاداتی که به ائمه اطهار (ع) داشتم او را بیمه امام زمان (عج) کردم. همزمان در منزل روضه موسی بن جعفر (ع) گرفته بودند.  

دخترانم در منزل و من در بیمارستان بودم؛ همانجا دکتر جوابمان کرد و بچه را ملافه پیچ به منزل آوردم. حسین را به منزل آوردم و زمانی که به منزل رسیدیم همچنان روضه برقرار بود و همانجا به ائمه متوسل شدم. چند روز بعد دوباره حسین را به بیمارستان بردیم و پس از تکه برداری که دکتر انجام داد دوباره با حیرت به حسین نگاه کرد و گفت معجزه ای رخ داده است. او هیچ علامتی از بیماری ندارد. رو به همسرم کرد و گفت این فقط می تواند معجزه باشد.

رقیه زینعلی مادر اولین شهید فتنه 88 ادامه داد: از آن زمان تا وقتی که حسین 18 سالش شد دیگر نه بیمار شد و نه حتی تب کرد. چند ماه پس از شهادت حسین کارنامه قبولی او در دانشگاهش آمد. از میان 300 دانش آموز مدرسه فقط او پذیرفته شده بود و زمانی که کارنامه قبولی اش را در دیدار با رهبر انقلاب به ایشان نشان دادیم رو به من فرمودند دخترم ناراحت نباش چون حسین در دانشگاه اصلی که باید، پذیرفته شده است. در واقع دیدار ما با رهبر انقلاب چند روز پس از شهادت حسین بود و زمانی که رهبری را ملاقات کردیم وقتی به خانه برگشتم بسیار آرام شده بودم.

مادر شهید تشریح کرد: فرزند من یک بسیجی 18 ساله بود که در بی گناه ترین حالت ممکن به شهادت رسید. حسین در بهشت زهرا (س) و قطعه 55 دفن شده است و حالا خوشحالم با اینکه در قطعه شهدا نیست اما همیشه زائران زیادی دارد.

اولین شهید فتنه 88

وی با اشاره به روحیات فرزند شهیدش اشاره کرد: بسیاری از کارهایی که حسین انجام داده بود را بعد از شهادتش متوجه شدیم. زمانی که او را در 23 خرداد سال 88 به خاک سپردیم پیش نماز یک مسجدی در آن محلی که زندگی می کردیم، به منزل ما آمد و خودش را معرفی کرد و گفت می خواهم کمی از کارهایی که حسین انجام می داد را برایتان بگویم. او همه پول تو جیبی هاش را به من می داد  و در صندوق قرض الحسنه مسجد امام حسین (ع) خرج افراد بی بضاعتی می کرد که در برای پول پیش و یا حتی هزینه آب و برق خود مانده بودند.

رقیه زینعلی بیان کرد: حسین صبح ها ساعت 6 بیرون از منزل می رفت یکبار به مدرسه رفتم و از مدیرش پرسیدم که چرا او اینقدر زود از خانه بیرون می آید که مدیرش گفت هر روز او صبح برای بچه ها بساط چای نذری و زیارت عاشورا را فراهم می کرد. حسین همیشه زمانی که تلویزیون «روایت فتح» را نشان می داد با دقت به آنها نگاه می کرد.   

مادر شهید با بیان اینکه حسین از 8 سالگی در بسیج و فعالیتهایی که بود شرکت می کرد؛ گفت: در واقع حسین بیشتر مواقع اولین نفر به پایگاه می رفت و همیشه هم آخرین نفری بود که خارج می شد. زمانی هم که اغتشاشات شد؛ همیشه می گفتم مادر مراقب خودت باش می گفت مادر نگران نباش در شهر ری خبری نیست تا اینکه قسمتش شد و در سعادت آباد به شهادت رسید.

زینعلی با اشاره به روز شهادت فرزند شهیدش گفت: حسین که به همراه دوستانش برای خاموش کردن آتش اغتشاشات به منطقه اعزام شده بود تا صبح که منظر او بودم نیامد تا  اینکه زمانی که دخترم بیدار شد تا به محل کارش برود از او خواستم از برادر حسین که به همراه همسرش در طبقه پایین منزل ما زندگی می کرد بپرسد که آیا از حسین خبری دارد یا نه. عروسم به دخترم گفته بود ساعت 4 صبح به  ما اطلاع دادند که حسین در بیمارستان است. در نهایت پسرم عصر ساعت یک به سراغ من آمد و مرا به بیمارستان برد. زمانی که به آنجا رسیدم دیدم همه اعضای خانواده در بیمارستان هستند و من آخرین نفری بودم که آنجا رسیده ام. همسرم با چشمانی گریان به من گفت برو و حسین را ببین. نمی دانم چطور پله ها را بالا رفتم تا اینکه به آی سی یو رسیدم.

وی در ادامه افزود: زمانی که به حسین رسیدم اشک از گوشه چشمانش جاری شده بود. من یکی از دستانم را عمل کرده بودم. حسین متوجه بود که آن دستی است که آسیب دیده و آن را به آرامی فشار داد. گویی منتظر بود که مرا ببیند. وقتی که از اتاق به بیرون آمدم زمانی بود که او شهید شده بود. پرستارها نیز به من واقعیت را نگفتند و فقط گفته بودند که پای حسین شکسته است فلذا ما به بیمارستان برگشتیم.

مادر اولین شهید اغتشاشات سال 88 با بیان اینکه زمانی که به منزل برگشتیم کوچه محل زندگی ما بسیار شلوغ شده بود، گفت: من از پنجره ماشین به ناگاه شنیدم که مردی می گوید  پسر آقا کبیری به شهادت رسیده است. آن لحظه نفهمیدم چه شده است. خودم را روی زمین انداختم و گفتم یا فاطمه زهرا (س) کمکم کن.

زینعلی همچنین بیان کرد: در حالت عادی اگر حسین ده دقیقه دیرتر به منزل می آمد، دم در خانه منتظر او می ایستادم اما پس از شهادتش خداوند به من صبر و تحمل برای روزهای نبودنش را اهدا کرد.خوشحالم که پس از شهادت حسین تعداد زیادی از فرزندان در آن محله و کل کشور او را الگوی خود قرار داده و جا پای او گذاشتند.   

وی در پایان با تاکید بر پیروی بی چون و چرای حسین بر دستورات خدا و ائمه اطهار (ع) اشاره کرد: ولایت فقیه همیشه برای حسین در صدر بود و نماز اول وقت دیگر خصیصه ای بود که باعث شد حسینم عاقبت به خیر شده و به مقام شهادت نائل شود.

مادر اولین شهید فتنه 88 اظهار کرد:  خدا را شکر می کنم که دین ما قرآن و مملک ما شیعه است؛ مادران جوان ما باید فرزندان خود را هشیارانه تربیت کنند تا در فتنه های زمان بتوانند از خود مراقبت کنند و از راه راست منحرف نشوند. مطمئنم اگر حسین شهید نشده و زنده بود؛ به لبنان و سوریه می رفت و شهادتش در آنجا رقم می خورد چراکه او متعلق به امام زمان (عج) و عاشق ائمه اطهار بود.  

اولین شهید فتنه 88

زینعلی در پایان اظهار کرد: خدا را شکر می کنم که فرزندان ایران ما بسیار خوب هستند؛ زمانی که به بهشت زهرا (س) و بر مزار حسین می روم می بینم که جوانان زیادی آنجا هستند که حسین و امثال او را الگوی خود قرار داده اند. امیدوارم خداوند رهبر معظم انقلاب اسلامی برای همه ما حفظ کنند.

 

انتهای گزارش/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده