مادر شهید در گفتگو با نوید شاهد:
پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۳۶
حمامی اصل با اشاره به اینکه شهید رضا پناهی عاشق خداوند شده بود، گفت: شاید اگر وصیتنامه صوتی رضا نبود کسی نمیتوانست عشق و عرفان او را درک کند.
 
شهید رضا پناهی در پی یافتن معشوقش به جبهه رفت/ وصیت نامه صوتی رضا مهر تاییدی بر عرفان اوست
 
«معصومه حمامی» اصل مادر شهید نوجوان شهید رضا پناهی در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد درباره اینکه شهید پناهی از چه زمانی تصمیم گرفت که در نبرد حق علیه باطل شرکت کند، گفت: زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید رضا فقط ۸ سال سن داشت اما در همان زمان هم پیگیر اخبار و جریانات سیاسی کشور بود و سعی میکرد در حد توانش هر کاری که می تواند انجام دهد، حتی به یاد دارم که در دل شب به تنهایی دیوارنویسی انجام میداد، در راهپیمایی ها شرکت میکرد و... تا اینکه به لطف پروردگار، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

وی در ادامه بیان کرد: در زمان جنگ تحمیلی رضا ۱۰ ساله بود و از این زمان دایما در تلاطم بود که به منطقه برود با توجه به سن پایینی که داشت مخالفت‌های زیادی با او شد و ما توانستیم تا سن ۱۲ سالگی مانع او شویم. او خیلی عاشق بود و این را در وصیتنامه صوتی و مکتوب خود ذکر کرده که با عشق به جبهه رفت. دائما گریه میکرد و ناراحت بود و می‌خواست به منطقه برود و زمانی که با مخالفت‌های ما مواجه میشد در جواب اینکه به او می‌گفتیم تو از نظر سنی بچه هستی جواب میداد شاید من سنم کم باشد اما به همه شما ثابت میکنم که بچه نیستم و واقعا هم همینطور بود؛ او بسیار باهوش و زرنگ بود.

مادر شهید رضا پناهی در پاسخ به این سوال که رضا فرزند چندم شما بود و بالاخره چگونه رضایت به حضور او در جبهه دادید، اظهار کرد: رضا بچه دوم بود اما پسر اولم بود و برایم خیلی سخت بود؛ در واقع برای هر مادری سخت است اما ما میدانیم که هر عاشقی باید به معشوق خود برسد.
حمامی اصل شرح روزهای آخر حضور رضا در منزل و کسب اجازه را اینگونه شرح داد: یکروز که رضا از مدرسه برگشت، گفت مادر من عاشق شده ام، من حرفش را به شوخی گرفتم در واقع من می دانستم که در دل رضا چه میگذرد اما میخواستم از زبان خودش شرح عاشقی اش را بشنوم. به او گفتم رضا جان اگر عاشق شده ای هر دختری باشد من برای تو او را خواستگاری میکنم و خوشحال میشوم حتی تو را در سن کم در لباس دامادی ببینم که در جواب گفت مادر لطفا کمی مرا درک کنید من عاشق خدا، امام زمان (عج) و امام حسین (ع) شده ام این را که گفت من دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم او را در آغوش گرفته و بوسیدم و با گریه گفتم رضا جان همه ما عاشق خداوند و ائمه هستیم؛ اما به قول معروف باز هم چارگوشه دلم راضی نبود تا اینکه سر نماز از خداوند خواستم که اگر به صلاح هست رضایت بر زبان پدر رضا جاری شود، وقتی موضوع را با او در میان گذاشتم پدرش در کمال ناباوری به من گفت رضا مال ما نیست و مالک رضا خداوند است، این بچه ما بخواهیم یا نه قطعا به منطقه میرود. این گونه حجت برای من تمام شد که رضا باید به جبهه و به دنبال معشوق خود برود.
مادر شهید نوجوان رضا پناهی اظهار کرد: رضا از ما خواست تا بلافاصله رضایت نامه او را بنویسم تا مبادا پشیمان شویم. گفتم خدایا من فرزندم را در راه تو هدیه میکنم و رضایت‌نامه را امضا کردیم. همچنین او با کلامش توانست برادران سپاهی را راضی کند و فرم اعزامش را بگیرد. تا اینکه دو روز مانده به اعزامش از من خواست برای او یک نوار کاست تهیه کنم؛ و در آن نوار کاست وصیتنامه خود را به صورت صوتی ضبط کرد. نوار را به من داد و قسمم داد که آن را گوش ندهم و گفت اگر لیاقت شهادت داشتم، به محض آنکه خبر شهادت مرا شنیدید آن را پخش کنید. ما نیز خواسته او را اجابت کردیم.
وی افزود: حالا پس از گذشت سالها خدارا شکر میکنم که خداوند این هوش و درایت سرشار را به رضا داده بود که وصیتنامه اش را به صورت صوتی ضبط کرد چراکه اگر با صدای خودش نبود کسی وصیتنامه مکتوبش را باور نمی‌کرد. دو روز بعد برای اعزام به منطقه حاضر شد و زمان اعزام حتی یک برادر سپاهی جلوی او را گرفت و من از آن برادر خواستم که سد راه رضا نشود چراکه من به فرزندم ایمان داشتم. بالاخره رضا سوار بر اتوبوس اعزام شد و مطمئن بودم که برنمیگردد. بعدها شنیدم که او را امتحان کردند که ببینند چقدر آمادگی حضور در جبهه دارد. همه لباسها به تنش بزرگ بود و هیچ لباسی اندازه او نبود حتی شلوار و باورش را چندتا میکردند تا اندازه او شود، بارها امتحان کردند اما رضا با نهایت هوش و زرنگی در آنجا حاضر شده بود و بالاخره امتحان خود را پس میدهد تا اینکه در قسمت اطلاعات عملیات مشغول میشود؛ در ماه چهارم خدمت در سنگر دیده بانی در حال خدمت در حالی که حتی پای فرزندم به دیده بانی نمی‌رسید و چند جعبه مهمات زیر پایش گذاشته بودند در حین خدمت به شهادت می‌رسد.

این مادر شهید در پایان با ابراز رضایت از شهادت فرزندش گفت: من از شهادت رضا بسیار خوشحالم چراکه به آرزویش رسید. از او بعنوان عارف ۱۲ ساله یاد میشود او مانند فرزند امام حسین (ع) که شهادت برایش از عسل شیرین‌تر بود به شهادت رسید و این مایه افتخار است و خدا را شکر می کنم.
انتهای پیام/ 
 
برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده