يکشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۰۷
در دوران دفاع مقدس اتفاقاتی نادر می‌افتاد که گاهی برخی از آنها بازگو نشده است، یکی از آن اتفاقات اسارت چهار برادر به مدت 10 است که آزاده دفاع مقدس «علی علیدوست‌قزوینی» آن را روایت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری فارس، «اکبر آقایی» کارمند بانک، «جعفر آقایی» معلم، «باقر آقایی» درجه‌دار شهربانی، «یحیی آقایی» نیروی مردمی، چهار برادری بودند که از سال 1359 به اسارت بعثی‌ها درآمدند و این اسارت 10 سال طول کشید.

چهار برادری که باهم در اسارت بودند

ماجرا از این قرار بود که دوم مهرماه 1359، اکبر آقایی در حال مأموریت با ماشین بانک که جعفر نیز همراهش بود، در حال رفتن از قصرشیرین به کرمانشاه بودند که به اسارت ارتش متجاوز بعثی‌ها درآمدند و بعد از طی کردن مسیر انتقال به بغداد در استخبارات عراقی به دفعات متعدد، مورد بازجویی قرار گرفتند و شکنجه شدند. آنها بعد از یک هفته به زندان «فیضلیه» در حاشیه بغداد، منتقل شدند و ما با آنها در زندان بغداد آشنا شدیم.
در همین مدت کوتاه، جعفر و اکبر عراقی خبردار شده بودند که برادر دیگرشان باقر نیز اسیر شده است ولی از اسارت یحیی خبر نداشتند. ما 5 ماه در آن زندان بودیم.
روز اول اسفندماه 1359 ما را با ماشین‌های مخصوص حمل زندانی که شبیه قفس بود، از زندان به ایستگاه راه‌آهن منتقل کردند. در ایستگاه راه آهن یک سالن مخصوصی بود برای جابجایی اسرا، خب اسرا هم مطالبی روی دیوارهای این سالن نوشته بودند. در آنجا دیدیم یحیی آقایی روی دیوار خبر از اسارت خود داده بود. درست یادم نیست، اکبر آقا بود یا مرحوم آقا جعفر که گفت: علی آقا! برادر دیگرمان نیز اسیر شده! حالا شدیم چهار برادر در اسارت!
ما را به موصل یک بردند. باقر را قبل از ما موصل یک آورده بودند و بعد از مدتی با تقاضا از صلیب سرخ، آقا یحیی را نیز از اردوگاه رمادیه آوردند. حالا چهار برادر دور هم جمع شده بودند و همه 10 سال اسارت را با هم بودیم.
ما در اسارت، فقط به فکر خودمان بودیم هیچ وقت هم متوجه نشدیم این چهار برادر از اینکه شاهد اسارت و شکنجه همدیگر هستند، چقدر سختی می‌کشیدند!
از بین این چهار برادر، جعفر آقایی که برادر بزرگتر بود چند وقت پیش در کرمانشاه به رحمت خدا رفت.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده