دوشنبه, ۱۸ تير ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۰۶
پیرمرد چرخ‌دستی خربزه‌هایش را هل می‌دهد و از محصولش تعریف می‌کند. اما کسی توجهی به او نمی‌کند؛ تا اینکه یک رامبلر لیمویی کنار پایش ترمز می‌کند؛ سیدمحمد بهشتی پشت فرمان آن نشسته!

به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری فارس، مدتی بعد از اینکه شهید بهشتی رفت آموزش و پرورش، توانست یک ماشین ماشین بخرد؛ یک رامبلر لیمویی.

برای خودم یک گاری خربزه خریدم!

ظهر یکی از روزهایی که داشت از محل کارش بر می‌گشت، پیرمردی را دید که داشت یک چرخ دستی را هل می‌داد. توی چرخ‌دستی‌اش پر از خربزه بود.

رهگذرهایی که گاه و بیگاه از کنارش رد می‌شدند اعتنایی به او نمی‌کردند. حتی وقتی از شیرینی خربزه‌هایش می‌گفت رغبت نمی‌کردند زیر آفتاب بایستند و خربزه بخرند. همه عجله داشتند زودتر به جای خنکی برسند.

بهشتی پیر مرد را که دید نگه داشت. رفت با او خوش و بشی کرد و همه بارش را خرید.

خانه که رسید، وقتی خربزه‌ها را یکی یکی از ماشین بیرون می‌آورد، همسرش تعجب کرد و پرسید: «این همه خربزه رو کی می‌خوره؟»

خندید و گفت: «فکرش رو نکن. بذارید توی زیر‌زمین. همشو خودم می‌خورم.»

منبع: کتاب «زندگی‌نامه شهید سیدمحمد بهشتی» به قلم فاطمه وفایی‌زاده

 

انتهای پیام / ر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده