شهدای والا مقام روحانی و طلبه قوه قضائیه
پنجشنبه, ۰۷ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۵۷
سومین جلد از کتاب «ستارگان قضا» زندگینامه و وصیت‌نامه شهدای والا مقام روحانی و طلبه قوه قضائیه است که به کوشش نشرشاهد منتشرشد؛ در این کتاب برش‌های خواندنی از زندگی شهید آیت‌الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی آمده است که می‌خوانیم.

ستارگان قضا 3

نویدشاهد؛ حضرت آیت الله دکتر سید‌محمد حسینی بهشتی در دوم آبان سال 1307 در محله لومبان اصفهان به دنیا آمد. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. او در چهار سالگی به مکتب رفت. سپس به دبستان دولتی ثروت که بعدها ۱۵ بهمن نامیده شد وارد شد. در امتحان ورودی دبستان در کلاس ششم قبول شد ولی با توجه به سن کمی که داشت در کلاس چهارم نشست.

در امتحانات پایان دوره دبستان در شهر، دوم شد و به دبیرستان سعدی رفت. پس از شهریور ۱۳۲۰، در سال دوم دبیرستان، تعاملش با شاگردان مدارس دینی بیش تر شد و به طلبه شدن علاقه پیدا کرد. سرانجام در سال ۱۳۲۱ و در سن چهارده سالگی دبیرستان را رها کرد و در سال ۱۳۲۱ وارد مدرسه صدر شد و پس از تحصیل ادبیات عرب، منطق، کلام و سطوح فقه و اصول، در سال ۱۳۲۵ راهی قم شد و به مدرسه حجتیه رفت.

ایشان پس از طی یک سلسله آموزش‌ها و کسب فیض از محضر اساتید و مراجع، به خصوص امام خمینی (ره) با عده ای از فضلای حوزه، درس اصول و فقه آیت الله داماد را که مورد علاقه طلاب جوان بود بنیانگذاری کرد. همچنین به همراه دوستان دیگر چون آیت الله شهید مطهری و فقهای دیگر در درس خارج امام خمینی(ره) حاضر شدند. در درس آیات عظام بروجردی، سید محمد تقی خوانساری و حجت کوه کمری نیز حاضر می‌شد. بخشی از کفایه را نزد آیت الله مرتضی حائری یزدی و بخش دیگر آن را به همراه مکاسب نزد آیت الله داماد خواند. درس منظومه منطق و کلام که در اصفهان نیمه کاره مانده بود به دلیل کم بودن استاد فلسفه در قم ادامه نیافت و بیشتر به فقه و اصول می پرداخت. در کنارتحصیلش در قم، همانند اصفهان، تدریس نیز می‌کرد و مخارج زندگیش را از این راه تأمین می‌کرد.
در سال ۱۳۲۷ دیپلم ادبی را با شرکت در امتحان متفرقه اخذ کرد و به دانشکده علوم معقول و منقول (دانشکده الهیات و علوم اسلامی کنونی) دانشگاه تهران وارد شد. مدرک کارشناسی رشته معقول (فلسفه وحکمت اسلامی) را در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران دریافت کرد. عنوان پایان نامه او «بساطت یا ترکب جسم » بود که آن را زیر نظر محمود شهابی با درجه عالی به پایان رساند.
شهید سید محمد بهشتی پس از گرفتن لیسانس تصمیم داشت برای مطالعه فلسفه غرب با بورس تحصیلی که در آن پذیرفته شده بود به خارج از کشور سفر کند. در آن زمان او در کلا س‌های فلسفه در بحث‌هایی که می شد اشکال می‌گرفت، با استاد جدل می‌کرد و استاد نیز به همان شیوه، پاسخش را می‌داد . بعدها او از تحصیل در خارج از کشور منصرف شد و به قم بازگشت. در درس‌های اسفار ملاصدرا و شفای ابن سینا و نیز جلسات بحث کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نزد آیت الله طباطبایی حضور می یافت. در این دوره بخشی از وقتش را به تدریس درس زبان انگلیسی در دبیرستان‌های قم اختصاص می‌داد، از جمله آنها دبیرستان حکیم نظامی بود. در سال 1333 دبیرستان دین و دانش قم را تاسیس نمود. از جمله خدمات فرهنگی ارزنده شهید بهشتی، می توان از ایجاد امکانات آموزش زبان و علوم روز برای فضلای حوزه علمیه قم نام برد. درهمین رابطه کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم را پایه گذاری کرد. در سال ۱۳۳۵ دوره دکتری خود را در رشته فلسفه آغاز کرد، اما با توجه به فعالیت در قم و مبارزات و سفر به آلمان نتوانست به موقع دوره را به پایان برساند و سرانجام در سال ۱۳۵۳ از پایان نامه دکتری خود تحت عنوان «مسائل ما بعدالطبیعه در قرآن» دفاع کرد.
در سال ۱۳۳۹ به همراه آیات عظام علی مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و سید محمدرضا گلپایگانی و مدرسین دیگر در صدد برآمدند تا به حوزه علمیه قم سازماندهی بیش تری بدهند. این تلاش به تهیه طرح و برنامه ای هفده ساله برای تحصیل علوم اسلامی انجامید. این طرح اساس تشکیل مدارسی چون مدرسه حقانی شد. شهید بهشتی در سال 1342 مدرسه علمیه حقانی را تاسیس کرد و به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه اقدام به تشکیل گروه تحقیقاتی پیرامون حکومت در اسلام نمود. در همان اوقات توسط سازمان امنیت «ساواک » از قم به تهران انتقال یافت و در سال 1343 در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی مدارس شرکت کرد. در سال ۱۳۴۳ کار ساختمانی مسجدی در‌هامبورگ که ساخت آن با حمایت آیت الله بروجردی آغاز شده بود، رو به اتمام بود. با توجه به بازگشت نماینده آیت الله بروجردی به ایران، مسلمانان‌هامبورگ از مراجع قم برای مسجد درخواست امام کردند. آیات عظام سید محمدهادی میلانی و حائری، شهید بهشتی را برای این کار انتخاب کردند. از طرف دیگر با توجه به کشته شدن نخست وزیر، منصور و نقش شاخه نظامی هیئت‌های مؤتلفه در آن، دوستان بهشتی به دنبال خارج کردن او از کشور بودند. ابتدا ساواک مانع صدور گذرنامه برای این سفر شد اما با تلاش دوستان این مشکل برطرف شد و او در اسفند ۱۳۴۳ به آلمان رفت و در شکل‌گیری مرکز اسلامی‌هامبورگ و اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزان مسلمان - گروه فارسی زبانان ایفای نقش کرد. دراین مدت به سفر حج رفت و نیز سفرهایی به ترکیه، سوریه، لبنان و عراق برای آشنایی با فعالیت‌های اسلامی و دیدار با امام موسی صدر و امام خمینی انجام داد. در ۱۳۴۹ بر حسب ضرورت سفری به ایران داشت که در آن سفر توسط ساواک ممنوع الخروج شد و اقامت ۵ ساله او در آلمان پایان یافت. شهید بهشتی در سال 1349 به تهران بازگشت و جلسات تفسیر قرآن ایجاد کرد . در همین رابطه با همکاری شهید دکتر باهنر و دیگران در آموزش و پرورش مشغول تهیه کتاب تعلیمات دینی مدارس شدند. در آذرماه1357، ضمن تلاش گسترده ای جهت ایجاد روحانیت مبارز تهران به اتفاق شهیدان استاد مطهری و دکتر مفتح و آیات عظام مهدوی کنی و امامی کاشانی کوشید وجمعی دیگراز علمای مبارز درسراسر ایران به عنوان یک هسته اساسی از آن حمایت کرده و به آن پیوستند. طی سال‌های 1329 تا 1332 در دفاع از حکومت ملی دکترمصدق به همراه روحانیت مبارز از چهره‌های فعال و کارسازی بود که در به راه انداختن تظاهرات ضد رژیم دراصفهان نقش مهمی داشت.
از طرفی شهید بهشتی تنها مرد علم و بیان و قلم نبود، بلکه در میدان مبارزه نیز مردانه جنگید. به ویژه ازآغاز قیام امام خمینی(ره) در سال 1341 ، به همکاری با جمعیت‌های مؤتلفه اسلامی برخاست و به عضویت شورای روحانیت آن انتخاب گردید. در فروردین ۱۳۵۴ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد و چند روزی را در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری گذراند. پس از آن دیگر جلسات تفسیر ادامه نیافت. از سال ۱۳۵۵ در تلاش‌هایی برای ایجاد هسته‌های تشکیلاتی شرکت داشت که به ایجاد جامعه روحانیت مبارز انجامید. از سال ۱۳۵۶ با اوجگیری انقلاب بر دامنه فعالیت‌هایش افزود. در بهار ۱۳۵۷ سفری به اروپا و آمریکا داشت. هدف او در این سفر دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه و هماهنگی حرکت‌های سیاسی گروه‌های معتقد به رهبری امام خمینی بود. بعد از هجرت امام خمینی به فرانسه نیز برای دیدار با او به پاریس رفت. در عاشورای ۱۳۵۷بعد از سخنرانیش بازداشت شد و مدت کوتاهی را در زندان اوین و کمیته مرکزی بود.
او در برگزاری راه پیمایی‌های عظیم تاسوعا و عاشورای 57 نقشی مؤثر داشت. سخنرانی‌های پرشور شهید مخصوصاً در روز 16 شهریور در مسجد صاحب الزمان « عج »تحرک فراوانی به مردم داد. هنگامی که امام(ره) در پاریس بودند ، برای تبادل نظر با امام‌(ره) به آنجا رفت. در جریان مبارزات حق طلبانه مردم مسلمان ایران علیه رژیم ستمشاهی در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی رحمت الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رأی مردم تهران به مجلس خبرگان راه یافت. شهید بهشتی حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی، فرهنگی پایه‌گذاری نمود و در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‌نمود. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358 ، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی رحمت الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست. پیکر پاک او در تشییع بی نظیر مردم ایران در بهشت زهرای تهران به خاکسپرده شد.
شهید بهشتی هنگام شهادت علاوه بر رهبری حزب جمهوری اسلامی و عضویت شورای انقلاب، رئیس دیوان عالی کشور نیز بود از پیام امام خمینی رحمت الله به مناسبت شهادت شهیدبهشتی: ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد.

شهیدبهشتی از منظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی):
بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر اینکه در دوران زندگی اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد، شهیدبهشتی واقعاً یک انسان برجسته ای بود در همه ابعاد.

وصیت‌نامه: اینجانب محمد حسین بهشتی، دارنده شناسنامه شماره 13707 از اصفهان وصیت می‌کنم به همسرم و فرزندانم و سایربستگانم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسانهاست اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم، قدیر، سمیع، بصیر، رحمان و رحیم ، پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران و کتابش قران و از ائمه معصومین سلام‌الله علیهم اجمعین، اهتمام به ذکر و یاد خدا، نماز با حضور قلب، روزه، عبادات دیگر، انفاق، ایثار، صدق و جهاد بی‌امان در این راه و امانت و خیرخواهی برای همه خلق و ستیز با باطل در راه پیروزی حق و جهاد در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم، راه سعادت را بروی خود بازگردانند وصیت می‌کنم که پس از ارتحال من بسوی خدا یک سوم از خانه مسکونی، در تهران، قلهک... و اثاث خانه متعلق به همسرم خانم عزت الشریفه مدرس مطلق است و از خدای متعال برای او و فرزندانم سعادت در راه خدا زیستن را خواستارم. 27رجب 1400هجری.

خبرنگار: فاطمه سعیدمسگری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده