آرزوی فروختن دینم را به گور میبرید
نوید شاهد: شهید «محمد دامغانی محمودآبادی» فرزند «ابراهیم» 20آبان 1344 در شهرستان گرمسار استان سمنان دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 19 تیرماه 1362 در اهواز به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید را به بهانه سالگرد شهادتش میخوانیم.
تفنگم را بياوريد تا سينه دشمن را سوراخ سوراخ كنم كه ديگر تحمل اين همه نامردی و نامردمی را ندارم. آخر مگر اين ملت آزادیخواه و حقپرست چه كرده است كه اينچنين ناجوانمردانه عليه او بسيج گشتهاند؟ آخر مگر در اين دنيا استقلال و آزادی جرم است كه اينچنين ملتهای آزادیخواه را به محاصره اقتصادی و نظامی میكشند؟
كفنم را بياوريد تا بپوشم كه خون من از خون حسين(ع) و على(ع) و زهرا(س) به خون خفته رنگينتر نيست. به جهانخواران شرق و غرب بگوييد كه اگر خانه و كاشانهام را به اسارت بريد؛ اگر پول و ثروتی را كه ندارم تاراج كنيد؛ اگر گلولههای شما قلبم را سوراخ كند؛ آرزوی شنيدن يک كلمه ضعف و زبونی از دهانم، آرزوى فروختن دينم را به گور خواهيد برد.
به آنها بگویید اگر پيكرم را صدپاره كنيد؛ اگر پارههای تنم را به آتش بسوزانيد؛ اگر خاكسترم را در دريا بريزيد؛ از دل امواج خروشان دريا صدايم را خواهيد شنيد كه فرياد میزنم: «اسلام پيروز است و منافق نابود است.»
پدرجان! اگر شهيد شدم مرا تشيع جنازه نكنيد كه از روى هزاران شهيدی كه بی هيچ تشييع جانشان را در راه انقلاب فدا كردهاند شرمندهام. بر روى سنگ قبرم اسمم را ننويسيد چون میخواهم همچون دَهها هزار شهيد ديگر گمنام باقی بمانم. اگر خواستيد فقط اين جمله را بنويسيد: «پر كاهی تقديم به آستانه كبريايی الله»
خداحافظ كه من رفتم به اميد خدا در كربلا زيارت میكنم و خدمت میرسم.
از پدر، مادرم، برادرم و خواهرم خواستارم كه به جای عزاداری برايم جشن بگيريد؛ به اميد پيروزی.
خداحافظ