وصیت‌نامه شهید «علی یاری»
شهید علی یاری در قسمتی از وصیت‌نامه خود خطاب به خواهرش نوشته است: «ای خواهر عزيزم! حال كه بايد يك روزی بميريم و با اين ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نكنيم و با افتخار به سراغش نرويم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخريم.»

نوید شاهد: شهید «علی یاری» فرزند «هدایت»، 6 خرداد 1349 در آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران به فیض شهادت نائل آمد. بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید را به بهانه سالگرد شهادتش می‌خوانیم.

شهید علی یاری

پروردگارا! به سوی تو آمده‌ام تا به پيمانی كه با تو بستم وفا كنم.

خداوندا! از آزمايشات موفق بيرون آورم.

خداوندا! چه بسا نعمت‌هايی كه در اختيارم گذاشته‌ای، درحالی كه من لايق آن نبوده‌ام.

پروردگارا! چه بسا نام نيكويی از من در ميان مردم و بر سر زبان‌ها انداختی، در حالی كه اصلا اهلش نبودم.

خداوندا! چه گناهانی كه در خلوت انجام داده‌ام و تو آنها را از چشمان خلق پوشاندی.

پروردگارا! چه كنم در قيامت، اگر اسرار نهانی‌ام را فاش گردانی و در مقابل شهدا، سرافكنده‌ام گردانى؟

خدايا! به عفوت چشم دوخته‌ام، مرا در خونم غسل دِه و با خونم پاك ساز.

خدايا! پاكم كن و آنگاه بميران. پروردگارا! اگر رضای تو و صلاح من در شهادتم است، مرا با اخلاص بميران.

پروردگارا! بنابراين دست‌هايم تهی و كوله‌ام از توشه آخرت خالی است. اگر به عدالت با من رفتار كنی وای بر من.

پروردگارا! به فضل، كرم و بخشش تو چشم دوختم، مپسند بنده‌ای كه تو را دوست دارد و ديگران او را به نيكی ياد می‌كنند، در آتش بسوزد.

خداوندا! اگر مرا با منافقين و گناه‌كاران محشور كنی، جواب پيامبران، معصومين و شهدا را چه بدهم؟ جدايی از تو را چه كنم؟

خداوندا! گرچه من گناه‌كارم و هواهای نفسانيم بر من غالب گشته است و عقلم مغلوب هوای نفسانيم می‌شود.

خداوندا! به شهدای كربلا قسمت می‌دهم، ما را نيز جزو شهدا محسوب كن. چه كنم از روزی كه از عمرم سوال می‌شود؟ چه كنم روزی كه از نعمت‌هايت سوال می‌شود؟

ای عزيزان و ای ياران! مثل من عمرتان را بر باد ندهيد و از اين نعمت الهی خوب استفاده كنيد.

مادر جان! همانطور كه من آزمايش می‌شوم شما، برادر و خواهرم همگی آزمايش می‌شويد. اميدوارم كه از اين آزمايشات پيروز بيرون بياييد. مادر جان! هنوز من نفهميدم محبت مادری يعنی چه؟ ولی اگر كسى از من بپرسد، بزرگترين عشق در دنيا، غير از عشق الهی چه عشقی است؟ به او خواهم گفت: عشق مادر به فرزندش، بالاترين عشق است.

مادرجان! خداوند چه محبتی در دل شما انداخته كه اينقدر به فرزندتان، اگر چه خيلی به شما بدی كرده باشد، محبت می‌كنيد. به خواهرم بگو كه در فراق من، مو پريشان و شيون نكند. اگر مرا دوست دارد راهم را ادامه بدهد.

مادرجان! مرا ببخشيد و حلالم كنيد كه نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم. اگر از نظر مادی بنگريد، تنها يك جسم يعنی فرزند شما از دست رفته است و اگر از نظر معنوی بنگريم با خدا معامله كرده‌ايد، خداوند به شما صبر بدهد.

تو اى برادر عزيزم! دنيا به كسی وفا نكرده و نخواهد كرد، برای كسی نمانده و نخواهد ماند. همه وسايل و ابزاری كه خداوند در اختيار ما گذاشته، وسيله‌ای است برای آزمايش ما. به اين دنيا دل مبنديد و تا آنجا كه می‌توانيد در راه خدا، از جان و مال انفاق كنيد. اگر می‌خواهيد در ركاب امام حسين(ع) شمشير بزنيد. اگر می‌خواهيد سرباز امام زمان(عج) باشيد، امام امت، خمينی بت شكن را ياری كنيد.

تو ای خواهر عزيزم! حال كه بايد يك روزی بميريم و با اين ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نكنيم و با افتخار به سراغش نرويم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخريم. حالا كه خدا جانی را كه خودش به ما داده خريدار است، چرا نفروشيم؟ مگر ما چقدر می‌خواهيم زنده بمانيم؟

خواهر جانم! اگر نمی‌توانی به زبان تبليغ كنی، در عمل، رفتار و اخلاق بايد نمونه باشی. وقتی انسان در عمل نمونه شد، ديگران از او سرمشق می‌گيرند و همين براى تو كافی است. بيچاره من كه از قافله خيلی عقب هستم و هنوز در خم يك كوچه هم نيستم، آنچه می‌گويم عمل نمی‌كنم و عمرم به خسران گذشته است، اما شما مثل من نباشيد و نيت خود را برای خدا خالص كنيد، به حال اين حقير مسكين نيز دعا كنيد. خداوند ما را به راه راست هدايت كند و به شما صبر عنايت فرمايد.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده