وصیتنامه شهید «سید نظام الدین حیات الغیب»؛
پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۷:۵۵
شهید والامقام «سید نظام الدین حیات الغیب» در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است: بیدار باشید که حتی تا آخرین لحظه عمر شیطان ما را رها نمی‌کند. از شما امت شهیدپرور می‎خواهم که با دلی شکسته دعا کنید و از خداوند بخواهید که فرج آقا امام زمان(عج) را معجل فرماید و هرچه زودتر آتش جنگ را به نفع ایران اسلامی و مسلمین جهان به پایان برساند.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید سیدنظام‌الدین حیات‌الغیب در یکم بهمن‌ماه سال ۴۸ در روستای چگنی از توابع شهرستان خرم‌آباد از پدری به‌نام سیدقرب‌الدین و مادری به‌نام معصومه متولد شد. تحصیلات خود را تا چهارم متوسطه ادامه داد و در یکم بهمن‌ماه سال ۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و سینه به شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در بهشت‌ رضای شهر خرم‌آباد به خاک سپرده شد.

در برابر وسوسه شیطان هوشیار و بیدار باشید

این شهید والامقام در وصیتنامه خود نوشته است:

با درود فراوان به نائب امام زمان(ع) خمینی بت‌شکن، این امید انقلاب، این قلب تپنده امت اسلامی و با درود به روان مطهر شهیدان به خون خفته راه حسین(ع) و به امید پیروزی رزمندگان اسلام و به امید روزی که پرچم توحید در سراسر کشور به اهتزاز درآورده شود.
خداوندا! تو شاهد هستی که هدف ما در این جنگ اعتلای کلمه «الله» و سرنگونی تمام ستمگران و جنایتکاران و زورمداران و صدامیان است.این خون‌های شهیدان به‌خاطر این ریخته می‎شود تا زمینه حکومت عدل اسلامی به دست توانای حجت خدا، امام زمان(عج) آماده گردد. با ظهور حضرتش جهان و جهانیان باشند.
اینک این واقعه را همچون روز روشن می‎بینم که به گفته امام امت می‎فرماید: «صدام رفتنی است» جوان‌های ما با دینی محکم و استوار و پایدار و با نیتی خالص به جبهه‌ها می‎آیند و جان خود را در راه حق از دست داده و شهید می‎شوند. بدانید در هر جایی باشید کاسه عمر شما لبریز می‏‌شود.
بیدار باشید که حتی تا آخرین لحظه عمر شیطان ما را رها نمی‌کند و حتی ممکن است که شما فردی با ایمان و با خدا باشید که با لبی تشنه و سری از تن جدا، جان خود را در راه اسلام داده و به یاد طفل سقط شده حضرت فاطمه زهرا(س) و به یاد فرق شکافته مولا علی(ع) اشک بریزید و نیز شکر خدای را به جا آورید که این امانت الهی را این‌گونه تربیت کردید و تقدیم او نمودید. الها! تو را شکر می‎گویم که مرا به جایگاه عاشقان و تشنگان دیدارت و شهادت در رهت رهنمون کردی.
پروردگارا! مولاجان! دوست دارم تو را و می‌ستایم که راه شهادت را بر من گشودی. مولاجان! دوست دارم در رهت، در رسیدن به لقایت نه یک‌بار، بلکه صدها بار این جسم بی‌ارزشم را، گلوله‌های سرخ و آتشین و ترکش‌های توپ و خمپاره دشمنانت بدرند و پاره‌پاره کنند تا وجود خاکیم را نابود سازند و عاشقانه بسوزم و به تو بپیوندم.
ای امت حزب‌الله! برایم دعا کنید و از خدا بخواهید که قربانی شدن در رهش را و هدیه این خون بی‌ارزش را در راه اسلام و قرآن از این حقیر بپذیرد و به لطف کرمش قبول بفرماید و اگر جنازه‌ام به دستتان رسید مرا نخست به منزل پدرم ببرید و در آن‌جا قدری مصیبت حضرت علی‌اکبر حسین(ع) خوانده شود تا به یاد واقعه جانسوز کربلای حسین(ع) بیفتد و اشک بریزد باشد که مورد شفاعت آن بزرگوار واقع شویم.
از شما امت شهیدپرور می‎خواهم که با دلی شکسته دعا کنید و از خداوند بخواهید که فرج آقا امام زمان(عج) را هرچه زودتر نزدیک بفرماید و دعا کنید که پیرجماران را تا ظهور آقا سلامت بدارد و هرچه زودتر آتش جنگ را به نفع ایران اسلامی و مسلمین جهان به پایان برساند».

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده