تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد
نوید شاهد: شهید «سیدعلی موسوی» فرزند «سیدحسین»، 29 خرداد 1327 در بجنورد دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 25 آبان ماه 1361 در عملیات مسلمبن عقیل، منطقه عملیاتی سومار به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید را به بهانه سالگردش میخوانیم.
ولا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء ولكن لا تشعرون
خدايا! جندالله را كه با سوگند به ثارالله در لشكر روح الله براى شكست عدوالله و استقرار حزبالله زمينهساز حكومت جهانى بقيةالله(عجل) است حمايت كن.
آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهيد شوم.
ای جوانان! نكند در رختخواب ذلت بميريد كه حسين(ع) در ميدان نبرد شهيد شد. ای جوانان! مبادا در حال بیتفاوتی بميريد كه علی اكبرِ حسين در راه حسين(ع) و با هدف شهيد شد.
ای مادران! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيرى كنيد كه فردا در محضر خدا نمیتوانيد جواب زينب(س) را بدهيد كه تحمل 72 شهيد را نمود. همه مثل خاندان وهب، جوانانتان را به جبهههای نبرد بفرستيد و حتی جسد او را هم تحويل نگيريد؛ زيرا مادر وهب فرمود: «سری را كه در راه خدا دادهام پس نمیگيرم.
برادران! استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمانها برای تسكين دردهاست. هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد. هرگز دشمنان بين شما تفرقه نيندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند كه اگر چنين كردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست.
حضورتان را در جبهههای حق بر عليه باطل ثابت نگه داريد، در امام بيشتر دقيق شويد، سعی كنيد عظمت او را بيابيد و خود را تسليم او سازيد. صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ كنيد.
اگر فيض شهادت نصيبم گشت آنان كه پيرو خط سرخ امام نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند بر من نگريند و به جنازه من حاضر نشوند، اما باشد كه دماء شهدا آنها را نيز متحول سازد و به رحمت الهی نزديكشان كند.
سلام مرا به رهبر عزيزم برسانيد و بگویيد تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم كرد. با خداوند پيمان میبندم كه در تمام عاشوراها و كربلاها با حسين(ع) همراه شوم و سنگر او را خالی نكنم تا هنگامی كه همه احكام اسلام در زير پرچم اسلامی امام زمان(عج) به اجرا درآيد.
پدر جان! اگر بدن تكه تكهام را آوردند، اگر جسدم مفقود الاثر شد، ناراحت نشو و غم مخور؛ چرا كه خود شما روحانی و سرباز امام زمان هستی و در راه اسلام خدمت میكنی. بدانيد كه پدر جان، اين دنيای فانی را بايد هرچه زودتر پشت سر گذاشت و به پيش خدا بايد رفت.
پدر جان! اميدوارم كه اگر من شهيد شدم از من راضی باشيد و پسرتان را به ياد علی اكبر جوان به اسلام تقديم كنيد.
مادر عزيزم! ای مادر كه من را از اول كودكی با رنجهای بسيار به اميد اينكه يك جوان جنگجو، يک فرزند قهرمان برای اسلام بزرگ كنی. مادر جان، اگر من شهيد شدم و جنازهام را آوردند و يا اگر مفقودالاثر شدم شيرت را حلالم كن. از يک فرزند ناقابل برای اسلام بگذر و برای من غصه مخور و زينبوار مشكلات را تحمل؛ چراكه زينب تحمل 72 تن را داشت.
آری همه ياران سوی مرگ رفتند در حالی كه نگران فردا بودند.
سیدعلی موسوی، 1362/8/1
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار، از عمر ما بكاه و بر عمر رهبر افزا