همزمان با سالروز تولد حضرت علی(ع) و روز پدر؛ تاکنون هرآنچه گفته شد، در مورد صبر مادران شهدا بود و کمتر کسی از پدران آنها برایمان گفته است؛ پدران شهید، مظهری از عشق، ایثار و استقامت هستند، پدرانی که سال‌هاست نبود فرزندان خود را تحمل می‌کنند.

پدران شهدا مظهر عشق به فرزندان بودند

به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی، همزمان با سالروز تولد حضرت علی(ع) و روز پدر؛ تاکنون هرآنچه گفته شد، در مورد صبر مادران شهدا بود و کمتر کسی از پدران آنها برایمان گفته است؛ پدران شهید، مظهری از عشق، ایثار و استقامت هستند، پدرانی که سال‌هاست نبود فرزندان خود را تحمل می‌کنند.

راهی منزل پدر سرهنگ خلبان شهید محمدرضا شعبانی شدیم؛ همسر پیر او در را برای ما باز کرد و با خوشحالی به استقبال ما آمد، در گوشه‌ای نشستیم تا از سخنان آنها استفاده کنیم اما متاسفانه پدر شهید، حال و روز خوبی نداشت، چشمان او به خوبی نمی‌دید و شنوایی او نیز کاهش یافته بود.

حیدر شعبانی در رابطه با فرزند خود می‌گوید: محمدرضا سال ۱۳۵۳ در تبریز به دنیا آمد و چهارمین فرزند من بود، او بسیار مومن، مسلمان، باایمان و خوش رفتار بود که هرچه بگویم کم گفته‌ام.

او ادامه می‌دهد: محمدرضا دوران تحصیل خود را به خوبی پشت سر گذاشت و برای در رشته هوافضا دانشگاه تهران قبول شد اما در نیمه راه رها کرده و به دلیل علاقه‌ی فراوان خود به خلبانی برای ادامه‌ی تحصیل به پایگاه هوایی شهید ستاری رفت و مدتی را در تبریز، اصفهان و امیدیه صرف تحصیل کرد.

او در ادامه حرف هایش اضافه می‌کند: رفتار و اخلاق او بی‌نظیر بود؛ هیچ‌یک از نماز و روزه‌های او قضا نشده بود، حتی از امیدیه و اهواز به اینجا می‌آمد اما باز هم روزه خود را می‌گرفت و با جوانان امروزی بسیار متفاوت بود.

شعبانی یادآور می‌شود: دوره F7 را به اتمام رسانیده بود و قرار بود برای گذارندن دوره میگ ۲۹ به تبریز برگردد اما به دلیل اینکه دوست او نمره مناسبی کسب نکرده و نمی‌توانست در پایگاه هوایی تبریز تحصیل کند، در امیدیه ماندند.

او خاطرنشان می‌کند: هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۹ بود که ساعت ۹ صبح طبق روال گشت زنی داشتند و با دوست خود راهی شدند اما در میانه راه یکی غز موتور هواپیما f7 از کار افتاد و از برج کنترل گفتند خود را هواپیما را رها کرده و با چتر نجات پایین بیایید اما او به دلیل اینکه هواپیما در شهر افتاده و ویران می‌کند، قبول نکرد و در ادامه راه به کوهی برخورد کرده و شهید شد.

او می‌گوید: خبر شهادت او را به دخترم اطلاع داده بودند و البته ابتدا می‌گفتند که هواپیمای او اصابت کرده و دقیق نمی‌دانستند که شهید شده یا نه؛ با پایگاه امیدیه که تماس گرفتیم، جواب درستی نگرفتیم سپس آرام آرام اطلاع دادند که او زخمی شده، پست و پاهایش قطع شده، سپس گفتند قطع نخاع شده و در آخر خبر شهادت او را به ما دادند. 

این پدر شهید متذکر می‌شود: این خبر برای ما بسیار تلخ بود و عزیزترینم، که در رفتار و اخلاق از تمامی فرزندانم بالاتر بود از پیشم رفت؛ وقتی به تبریز می‌آمد به تمامی کارهای من رسیدگی می‌کرد، او خدمت بسیاری به من کرد که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

او همچنین بیان می‌کند: سه روز بعد برادران او به پایگاه امیدیه رفتند و پیکر او را تحویل گرفتند، هنگام شست‌وشوی جنازه من آنجا بودم و پیکر تکه‌تکه شده او را دیدم اما به مادرش اطلاع ندادم که مبادا ناراحتی‌ او دو چندان شود.

او اضافه می‌کند: ۲۱ سال از آن روز می‌گذرد و هر زمانی که به باد او می‌افتم با تمام وجود گریه می‌کنم، محمدرضا مسلمان واقعی بود، صالح بود و همتایی نداشت به‌گونه‌ای که در میان همکاران خود نیز از محبوبیت بالایی برخوردار بود.

پدر شهید شعبانی می‌گوید: محمدرضا عاشق این نظام و امام نظام بود و همواره آرزو میکرد که شهید شود و سرانجام به آرزویش رسید و من چیزی برای گفتن ندارم چراکه همه خانواده‌ها فرزندان خود را فدای انقلاب کردند.

او در پایان تاکید می‌کند: به همه جوانان توصیه میکنم تا راه شهدا و امام خود را ادامه دهند و با تمام وجود در راه خدمت به کشور خود بکوشند.

پدران شهدا ذخیره‌های ارزشمندی برای نظام و انقلاب هستند و از وجود با برکت آنها باید بهره‌مند شده و از آنها درس صبر و استقامت گرفت بنابراین یاد و نام پدران عزیز شهدا مانند نام بلند شهدا باید در جامعه زنده نگه داشته شود.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده