شهید «بهرام کوهی» فردی بسیار زیرک، باهوش و خوش اخلاق و خوش ذوق بود و در میان اعضای خانواده از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار بود و همه از او به عنوان مردی مخلص و با خدا یاد می‌کنند.

به گزارش نوید شاهد کردستان؛ شهید بهرام کوهی فرزند محمد رحیم روز سوم خرداد ماه سال ۱۳۳۲ میان خانواده‌ای متدین و زحمتکش در روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد به دنیا آمد.
بهرام دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و با رسیدن به سن ۶ سالگی برای کسب علم و دانش راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را در روستای پایگلان به پایان رساند و به دلیل نبود امکانات تحصیلی و آموزشی در روستا از ادامه تحصیل باز ماند و همراه دیگر اعضای خانواده به کار کشاورزی و باغداری مشغول شد.
وی در سن جوانی برای یادگیری و اخذ گواهی نامه ماشین‌های لودر و بولدوزر به تهران رفت و در آنجا به رانندگی مشغول شد.
بهرام با ناآرام شدن منطقه توسط گروهک‌های ضد انقلاب حفظ و حراست از خاک میهن و ناموس را وظیفه شرعی و انسانی خود دانست و با وجود آنکه از سن بالایی برخوردار نبود، با علم و آگاهی راه امام خمینی (ره) و اهداف آرمان‌های انقلاب اسلامی را دنبال کرد و قبل از پاک سازی منطقه به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد پیوست و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
وی در روستای پایگلان با تصمیم بزرگان خانواده با دختری شایسته و عفیف به نام «کبری» ازدواج کرد و حاصل پیوند وی با همسرش یک فرزند پسر به نام شهرام است.
بهرام فردی بسیار زیرک، باهوش و خوش اخلاق و خوش ذوق بود و در میان اعضای خانواده از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار بود و همه از او به عنوان مردی مخلص و با خدا یاد می‌کنند.
وی رانندگی با انواع خودرو‌های سبک و سنگین، لودر و بولدوزر را به خوبی آموخته بود و تمام توان و استعدادش را برای انجام ماموریت‌های سپاه پاسداران و جهاد سازندگی به کار می‌گمارد تا بتواند بهترین خدمت را در راستای راهسازی و رفع محرومیت از چهره دیارش بزداید و در درست کردن جاده روستا‌های منطقه اورامانات مشغول به خدمت شد و خدمات شایسته‌ای را از خود بجا گذاشت.
بهرام پس از ماه‌ها جهاد و تلاش سرانجام روز بیستم بهمن ماه سال ۱۳۶۲ حین ماموریت به دلیل ریزش بهمن در محور روستای دزلی، ارتفاعات ژالانه به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از تشییع در گلزار شهدای زادگاهش (روستای پایگلان) به خاک سپرده شد.

تعهد کاری و درس صداقت در خدمت
راوی: همسر شهید
بهرام در منطقه اورامان با بولدوزر مشغول راهسازی بود و چند نفر از اهالی یکی از روستا‌های آن حوالی نزد او می‌روند و برای آنکه زودتر جاده روستایشان آماده شود به ایشان می‌گویند: اگر ظرف امروز و فردا و زودتر از مسیر‌های دیگر شروع به ساخت جاده روستای ما بکنید ما هم از طرف اهالی روستا پول خوبی جمع کرده ایم و آن را به شما می‌دهیم ضمن اینکه حد فاصله روستای ما به نسبت روستا‌های دیگر تا جاده اصلی خیلی کمتر است.
بهرام هم با شنیدن حرف آن‌ها بر آشفته شد و گفت: شما چه پول بدهید و چه پولی ندهید جاده شما باید درست شود و این در برنامه ما هست، اما به دلیل اینکه دیگر برای هیچ کاری به پول و رشوه متوسل نشوید جاده روستای شما را با یک هفته تاخیر از موعد مقرر انجام خواهم داد.
آن چند نفر هر چقدر تلاش و عذرخواهی کردند دیگر فایده‌ای نداشت و بهرام نپذیرفت و واقعا برای اینکه درس صداقت در خدمت به آن‌ها بدهد چند روز کار آن روستا را به تاخیر انداخت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده