گفتگوی اختصاصی با مادر شهیدان سید فخر الدین و سید ضیاء الدین هاشمی؛
«کمی سکوت کرد انگار که چیزی را به خاطر آورده بود و دوباره ادامه داد:«مادر جان فردا هر تعداد کلوچه به نیت اموات جمع کردید به من بدهید همراه با پرچم ها می خواهم به جبهه ببرم که به رزمندگان برسانم» نمی دانم چرا دلم آشوب شد و یک لحظه نگران شدم به دنبالش رفتم و پرسیدم:«کی برمیگردی؟؟» با قامتی راست سرش را بلند کرد و گفت:«انشالله دیدار ما در کربلا» پنج روز پس از انجام عملیات بهمن دورولی مرا در محوطه ی گردان ملاقات کرد و گفت تعدادی از بچه های گردان عمار به شهادت رسیدند...» آنچه خواندید بخشی از سخنان مادر شهیدان «سید فخر الدین و سید ضیاء الدین هاشمی» در گفتگو با نوید شاهد خوزستان است. شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، فاطمه کلابیه یا همان ام‌البنین شخصیت جامع‌الابعادی است که تاج مادری ابوالفضل را نیز بر سر دارد. او به‌حق شیعه امیرالمومنین است و عشق و ارادت او به وجود مقدس مولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) نه عشق طبیعی یک زن به همسر خود که عشق یک دلداده به مولای خود است.

حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در مکتب او درس ادب و وفا آموخت به‌نحوی‌که در طول حیات خود هیچ‌گاه خود را هم‌تراز فرزندان زهرای اطهر (سلام‌الله علیها) ندانست و اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را نه برادر که با لفظ سیدی خطاب می‌نمود. سه فرزند دیگر ام‌البنین به همراه حضرت عباس در کربلا به شهادت رسیدند اما وقتی خبر شهادت تک تک فرزندانش را می شنید از حال سید الشهدا (علیه السلام) خبر می گرفت.

روز تکریم مادران و همسران شهداء را بهانه کردیم تا دیداری با مادر شهیدان «سید فخر الدین و سید ضیاء الدین هاشمی» را داشته باشیم؛ دیدارهایی که در نهایت صمیمیت و سادگی انجام شد.

نوید شاهد خوزستان:لطفا خودتان را معرفی کنید؟

زهرا بیگدلی: اینجانب زهرا بیگدلی شاملو فرزند آیت الله حاج شیخ میرزا محمد علی بیگدلی شاملو از اساتید با سابقه حوزه های علمیه شهر دزفول و نسل در نسل روحانی دارای شخصیتی ممتاز و برجسته گرامی ترین افراد در نزد مردم این دیار و مادر شهیدان سید فخرالدین و سید ضیاالدین هاشمی نسب و همسر حاج سید تقی هاشمی نسب هستم.

نوید شاهد خوزستان: از خصوصیات شهید برایمان بگویید؟

زهرا بیگدلی: از خصوصیات بارز هر دو پسر شهیدم انسان دوستی بود بسیار به همه اطرافیانشان احترام می گذاشتند و از بودن در جمع خانواده و در کنار دیگر اعضا فامیل و دوستان لذت می بردند. به خاطر ندارم در چهره های زیبای آنها خستگی را دیده باشم، هر اتفاقی که بیرون می افتاد وقتی به خانه می آمدند شاد و خوشحال بودند، به هر آنچه نگاه میکردند به نظر آنها تازه و زیبا بود. هر فرصتی را پیدا می کردند هر چقدر کوتاه به مطالعه می پرداختند به ترجمه متون عربی و انگلیسی بسیار علاقه داشتند. حجم نوشته های هردویشان در تفسیر قرآن و نهج البلاغه در این مدت کوتاه زندگی که آن هم درگیر دفاع مقدس و امور فرهنگی بودند، گواه خوبی بر این مطلب است حتی در جبهه از این آموزش غافل نبودند.

نوید شاهد خوزستان: از دوران کودکی شهیدان برایمان بگویید؟

زهرا بیگدلی: فخرالدین زیرک و کنجکاو بود و از خطر هراسی نداشت. ضیاالدین کودکی آرام و صبور و خنده رو و خوش سخن بود. فخرالدین با وسایل برقی بازی میکرد و همیشه پدرش به او تذکر می داد که خطرناک است اما بخاطر کنجکاوی بسیار زیاد تا پدرش نبود به صندوقچه وسایل برقی پدرش دست می زد و تا پدرش را می دید فرار می کرد اما ضیاالدین که عاشق برادرش بود با گریه به آغوش پدر می رفت و می گفت: «بابا داداش را ول کن» و پدرش او را بغل میکرد همیشه ضیاالدین ناجی برادرش بود.

نوید شاهد خوزستان: از روزی که شهید تصمیم به جبهه رفتن گرفتند برایمان بگویید؟چه حال و هوایی داشتید؟

زهرا بیگدلی: خوب ما هم مثل تمام پدر و مادرها عاشقانه فرزندانمان را دوست داشتیم و برای آنها دعای عاقبت بخیری می کردیم اما از آنجایی که من و پدر گرامیشان یکپارچه انقلابی بودیم و رفتن به جبهه را ضروری میدانستیم از گفته های آنان استقبال کردیم.

نوید شاهد خوزستان: شهیدان در زندگی چه اهدافی را دنبال میکردند؟

زهرا بیگدلی: خانواده های روحانی سابق روابط اجتماعی،قضایی،اقتصادی،آنها با مردم بیشتر و مسائل آنها در منازل شخصی روحانیت می پذیرفت خانواده های ایشان از یک معلومات عمومی برخوردار بودند و از زندگی والدین لذت می بردند و معمولا نظرات همدیگر را می پذیرفتند در موقعیت های جنگی اهداف مردم بر بیرون کردن دشمن از آب و خاک بود.

نوید شاهد خوزستان: شهیدان از جبهه برایتان چه می گفتند؟

زهرا بیگدلی: از همان اوایل جنگ تحمیلی چون شهر دزفول در معرض دیدگاه دشمن بود گزارشات شهری کمتر از جبهه نبود و مردم در آن روزها همه هوای هم را داشتند و خبرها را به یکدیگر می رساندیم. وقتی برای مرخصی می آمدند باز هم به کمک بچه های سپاه می رفتند و زیاد در خانه نبودند.

نوید شاهد خوزستان: از آخرین دیدارتان و خداحافظی با شهید برایمان بگویید؟

زهرا بیگدلی: قبل از عملیات فتح المبین در چهارشنبه آخر سال و به اصطلاح دزفولی ها(عید اموات)سید فخرالدین از منطقه به خانه آمد با انبوهی از پارچه های کوچک سبز با نوشته الله و اکبر با پرده ای از چوب های تراشیده انها را به زمین گذاشت.

شروع کرد به دسته بندی و شمارش هر 50عدد را به یک نفر می داد همه را بین ما تقسیم کرد و چندین بار سفارش کرد که اینها را بدوزید و بر روی چوب ها نصب کنید. پیشانی اش رابوسیدم و گفتم«نگران نباش آماده میکنیم ولی اینهمه را برای چه میخایی؟!» با آن قامت زیبایش خم شد، دستم را بوسید و گفت:«اینها پرچم های عملیات هستنند. مادرم این سیصد پرچم هر کدام در دست یک رزمنده قرار می گیرد و عملیات با الله و اکبر شروع میشود.»

کمی سکوت کرد انگار که چیزی را به خاطر آورده بود و دوباره ادامه داد:« مادر جان فردا هر تعداد کلوچه به نیت اموات جمع کردید به من بدهید همراه با پرچم ها می خواهم به جبهه ببرم که به رزمندگان برسانم»

نمی دانم چرا دلم آشوب شد و یک لحظه نگران شدم به دنبالش رفتم و پرسیدم:«کی برمیگردی؟؟»  با قامتی راست سرش را بلند کرد و گفت:« انشالله دیدار ما در کربلا»

پنج روز پس از انجام عملیات بهمن دورولی مرا در محوطه ی گردان ملاقات کرد و گفت تعدادی از بچه های گردان عمار به شهادت رسیدند و فخرالین من نیز به شهادت رسیده بود.

در مورد سید ضیا الدین اخبار خوبی به ما نرسید فقط می دانستیم که شهید شده و متاسفانه در بیابان های فکه به جا مانده است که پس از 15 سال چشم انتظاری جسد مطهرش به میهن بازگشت و دلم آرام گرفت.

نوید شاهد خوزستان: آیا خواب شهدا را بعد از شهادت دیده اید؟

زهرا بیگدلی: چون از اول ایشان را به خداوند متعال تقدیم کرده ام انتظار ندارم در خواب ولی یکی از شاگردان کلاس  قرآنم که تصحیح کتابت جز سی ام قرآن را به عهده وی گذاشته بودم میگفت:« در عالم خواب شهید سید ضیاالدین با خواندن اشعار کتاب صحیح و لغات آن را به من راهنمایی میکرد» و همچنین بارها دوستان شهید سید فخرالدین به من می گفتند:«وقتی دچار مشکل می شویم با شهید فخرالدین درد و دل و مشورت می کنیم و ایشان نیز در خواب با ما صحبت می کند وراه حلی را برای مشکلامان به ما نشان می دهد.»

نوید شاهد خوزستان: مادر از دلتنگی هایتان برایمان بگویید؟ وقتی دلتنگ شهدایت می شوی چه می کنی؟

زهرا بیگدلی: هرگاه خداوند چیزی را برای انسان در تقدیر دارد او را آماده و شرایط آن را قبلا فراهم خواهد کرد درضمن مصلحت اندیشی ایجاب میکند برای اهداف الهی انسان مایه بگذارد و واقعیت ها را بپذیرد. من مادرم و صبر از نعمت های الهی است و فرزندانم را به خداوند و حضرت زهرا(س) تقدیم کرده ام.

نوید شاهد خوزستان: مادر شنیده ایم که شما قرآن را به صورت شعر در آورده اید، چطور توانسته اید این کار را انجام دهید؟

زهرا بیگدلی: اولین دختر خانواده و مورد علاقه مادر بزرگ پدری و مادری بودم.مادر بزرگم دختر علامه سید محمد باقر قاضی بود. تشکیل اولین جلسات قرآن و تفسیر و احیا های زنانه و به تشویق و ترغیب ایشان برگزار میشد با اینکه کودکی پنج یا شش ساله بودم مرا همراه با خود همه جا می برد و دعاها و سوره های کوچک را با من میخواند، نشست و همکاری با بزرگ سالان را به من عادت داد. پدرم همیشه تأکید میکرد آنچه را که یاد گرفتی به دیگران نیز یاد بده

در جلسات قرآنی همیشه زندگی پیامبران را ترجمه می کردم و خصوصیات اخلاقی آنان را عنوان و بازگویی میکردم سهم من در جلسات ترجمه و توضیح احکام بود با این طرز برنامه ها کلاس های درسی با مطالعات مکرر و همگام بودن با ایده های مذهبی با الطاف و عنایات الهی توانستم هشتاد و پنج هزار کتاب نماز در اختیار مردم از زمان انقلاب تا حال قرار دهم و «سوره ختم انعام جزء سی ام، جرعه ای از آفتاب کما، ترنم عشق در مدح و ردای معصوم تمام قرآن» را به صورت منظوم در آورده ام و به دعای پاکان و نیکان عمل به توصیه های معصومین شهدا صورت پذیرد و جامعه ای سالم و متعهد تشکیل دهد و از قرآن و احادیث بهره مند شوند.

نوید شاهد خوزستان: فکر میکنید شهدا از کار شما رضایت دارند؟

زهرا بیگدلی: شهدا شمع محفل بشریتند راهی که حق است رضایت خداوند متعال است را قبول دارند زیرا آنان خود در راه خدا قدم برداشته اند.

نوید شاهد خوزستان: اگر شهید زنده بود فکر میکردید در این موقعیت چه فعالیتی انجام میداد؟

زهرا بیگدلی: انسان متعهد باید پیشرفت خود را مطابق نیاز زمان انجام دهد.

نوید شاهد خوزستان: آخرین سخن شما با مردم و مسئولین چیست؟

زهرا بیگدلی: در زمان جنگ دشمن شناخته شده بود و مبارزه با آن با همت و شجاعت صورت میگرفت و اما پدیده ها از قبیل کرونا یا ویروس های دیگر با مسئولین با درایت و طبیبان با کفایت صورت می پذیرد و مردم در شناخت آن نقش ندارند باید از هر جهت نکات ایمنی و همت مردمی از جهات عقلی و پیشگیری و همدلی و رعایت اصول بهداشت و سلامت به دست آید که امید توفیق و سعادت خدا پسندانه میسر گرداند تا مردم جهان از سلامت و امنیت واقعی برخوردار شوند.انشاالله

گفتگو: خانم مرداسی

تنظیم: مریم شیرعلی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده