هم‌رزم شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: « محمدعلی روزی به من گفت: دعا کن اگه قراره کسی از این گردان شهید بشه من باشم! چون طاقت از دست دادن نیروها رو ندارم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.

دعا کن اولین شهید گردان باشم

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید محمدعلی مشهد دوم فروردين ۱۳۴۳ در روستای اميرآباد از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش رمضانعلی و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. ازدواج كرد و صاحب يک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و دوم دی ۱۳۶۵ با سمت فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

 

همه نشانه‌های سید درست بود

محمدعلی را باردار بودم. یک روز جلوی در مغازه نشسته بودم که سیدی وارد مغازه شد و گفت: «بچه‌ات پسره! روی دستش هم نشان گل محمدی داره! اسمش رو محمدعلی بذار!»

وقتی به دنیا آمد، دیدم همه نشانه‌های سید درست بود.

(به نقل از مادر شهید)

بیشتر بخوانید: مدال شهادت

بیت‌المال در نگاه شهید

از دور ما را دید. دستی بلند کرد و به طرف‌مان آمد. با محمدعلی کار داشتم و تنها جایی که می‌توانستم او را پیدا کنم، محل کارش بود. سلام کرد. دفترچه‌ای از جیبش درآورد و چیزی را یادداشت کرد.

گفتم: «داداش! چرا هر وقت ما می‌آیم سپاه تا چند دقیقه تو رو ببینیم، این دفترچه رو درمی‌آری؟»

خندید و گفت: «وقتی تو، مادر یا داداش می‌آین، ساعت‌ها رو یادداشت می‌کنم. آخرش همه رو جمع می‌کنم. یکی دو روز می‌شه، حقوق اون رو می‌ریزم به صندوق سپاه.»

(به نقل از خواهر شهید)

 

دعا کن اولین شهید گردان باشم

فرمانده گردان روح‌الله بود. بیشتر وقت‌ها او را خندان و سر به زیر می‌دیدم. شب‌ها برای سرکشی نیروها می‌رفت. در موقع عملیات به تک‌تک آنها سر می‌زد و اگر تجهیزات کم داشتند به آنها می‌داد. یکبار گفت: «دعا کن اگه قراره کسی از این گردان شهید بشه من باشم! چون طاقت از دست دادن نیروها رو ندارم.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، حسن فلاحتی‌نژاد)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده