پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۷
شهید مهدی زین‌الدین یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که با فرماندهی لشکر ۱۷ علی بن‌ابی طالب رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد.

نوید شاهد: سلام بر آنان که لباس‌های خاکیشان همچون آینه‌ای پاک بود که با پوشیدنش دل از اهل خاک بریدند و با ساختن خانه‌ای در حوالی آسمان عند ربهم شدند. یکی از آینه پوشان سردار خیبر شکنی بود با نام بلند «مهدی شیخ زين‌الدين» که 18 مهر 1338 در انبوه زمينيان درخشيد و هستی آسمانی‌اش در خاک تجلی يافت.

شهید مهدی زین الدین

دوران کودکی و جوانی

در خانواده‌ای مذهبی و متدين رشد کرد. با ورود به مدرسه و آغاز زندگی تازه، اوقا ت فراغتش را در كتاب‌فروشی پدر می‌گذراند. چون کودکی بسیار باهوش بود قرآن را نیز در کنار تحصیل فرا گرفت. در دوران تحصيلات متوسطه به لحاظ زمنيه‌هايی كه داشت با مسائل مذهبی و سياسي آشنا شد و در مسير مبارزات سياسی عليه رژيم پهلوی به دليل نپذيرفتن شركت اجباری در حزب رستاخيز از مدرسه اخراج شده بود، با تغيير رشته و عليرغم تنگنا و فشار سياسی تحصيل را ادامه داد و رتبه چهارم را درميان پذيرفته‌شدگان دانشگاه شيراز به دست آورد اما با تبعيد پدرش به سقز از ادامه تحصيل منصرف شد و به شكل جدي‌تری فعاليت مبارزاتی علیه رژیم فاسد شاهنشاهی را ادامه داد.

پدرش پس از زمانی كوتاه به اقليد فارس تبعيد شد و دور از خانواده مدتی را در آنجا گذراند. با شروع مبارزات مردمی علیه رژیم در سال 1356 پدر مخفيانه به قم رفت و خانواده را نيز منتقل كرد. از آن پس مهدی به همراه پدر و جمعي ديگر در ساماندهي و پيشبردن انقلاب در شهر قم تلاش‌های بسياری كردند.

شهید زین الدین

عضویت در سپاه

با به ثمر رسيدن تلاش‌های جمعی و پيروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، شهید زین‌الدین ابتدا به جهاد سازندگی و سپس به سپاه پاسدان پيوست. پس از مدتی به عنوان مسئول اطلاعات و عمليات سپاه پاسداران قم فعاليت‌های خود را ادامه داد. گرفتن اين مسؤليت مقارن با توطئه‌های پی‌در‌پی ضدانقلاب بود كه او با توانايی، خلاقيت و مديريت بالايی كه داشت به بهترين شكل ممكن آنها را خنثی و اين مر حله بحرانی فعاليت سياسی را از سر گذراند.

شهید مهدی زین الدین

هنوز نخستين شعله‌های جنگ تحميلی بر افروخته نشده بود كه آقا مهدی با طی دوره آموزش كوتاه‌مدت نظامی همراه با يک گروه صدنفره عازم جبهه‌های نبرد شد و نخستين رويارويی مستقيم با دشمن را تجربه کرد. او در طول دوران حضورش مسئوليت شناسايی يگان‌های رزمی، مسئوليت اطلاعات و عمليات قرارگاه نصر، فرماندهی تيپ علی بن ابيطالب(ع)،‌ فرماندهی لشگر خط شكن علی بن ابيطالب(ع) و فرماندهی لشگر 17 علی بن ابيطالب(ع) را بر عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: نیم نگاهی به زندگی شهید زین الدین

شهادت

سرانجام این سردار سرافراز اسلام در حالی که تنها ۲۵ سال داشت، 29 آبان ۱۳۶۳ خورشیدی به همراه برادرش مجید زین الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به طرف سردشت درحرکت بود در منطقه تپه ساروین با گروهک های ضد انقلاب درگیر و به فیض شهادت نائل آمد.

شهید مهدی زین الدین

به دلم افتاد که باید بیایم

مادر شهید زین‌الدین در خاطره‌ای از فرزندش می‌گوید: چند روزي بود مريض شده بودم و تب داشتم. حاج آقا خانه نبود. از بچه‌ها هم که خبری نداشتم. يکدفعه ديدم در باز شد و مهدی با لباس خاکی و عرق کرده آمد داخل خانه، تا ديد رختخواب پهن است و خوابيده‌ام، يک راست رفت توی آشپزخانه. صدای ظرف و ظروف و بازشدن در يخچال می‌آمد. برايم آش بارگذاشت . ظرفهای مانده را شست. سينی غذا را آورد و کنارم نشست. گفتم «مادر! چه طور بی‌خبر آمدی؟» گفت: « به دلم افتاد که بايد بيام.»

شهید مهدی زین الدین

به راستی که حضور این ستارگان در آسمان زندگی حتما برای اهل خاک نشانِ راه است و چه زیبا است که آدمی گوهر عملش را با خلوص نیتشان بسنجد و محک بزند تا بتواند کنارشان جایی حوالی آسمان سکنی گزیند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده