چهارشنبه, ۰۵ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۶
نوید شاهد - برادر شهید «محمد غفورمحسنی» نقل می‌کند: «هر وقت جبهه می‌رفت از همه (صغیر و کبیر) حلالیت می‌طلبید و می‌گفت: اگر حتی کوچکترین حق الناس حتی به کنایه یا شوخی ناراحتی باشد اجر شهادت نصیبم نمی‌شود. یا بسیار سخت می‌شود.»

خاطره

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید محمد غفورمحسنی، یادگار «محمود» و «رعنا» هشتم خردادماه سال 1339 در روستای آرو از توابع شهرستان دماوند به دنیا آمد. او تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. مدتی به کار آزاد پرداخت و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و هفتم مهرماه سال 1363 در جاده بوکان – سقز به شهادت رسید. مزار وی در روستای کیلان تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.

روایتی خواندنی از برادر شهید «محمد غفورمحسنی» را در ادامه می‌خوانیم:

یکی از اخلاقیات ایشان که هنور هم ضرب المثل است در بین مردم محل، پرهیز ایشان از مال حرام بود. خب در منطقه، درخت میوه بسیار زیاد بود و برخی نه دیوار داشتند نه حصار و فنس، برخی شاخه‌ها هم بیرون بودند و مردم حتی رهگذرها هم سر راه، میوه را می‌خوردند ولی ایشان هم نهی می‌کرد و هم خود پرهیز می‌کرد و حتی میوه‌ای که بیرون از باغ ریخته بود جمع می‌کرد و داخل باغ می‌ریخت و به شدت به این پایبند بود.

یکی دیگر از خصوصیات شهید، هر وقت جبهه می‌رفت از همه (صغیر و کبیر) حلالیت می‌طلبید و می‌گفت: اگر حتی کوچکترین حق الناس حتی به کنایه یا شوخی ناراحتی باشد اجر شهادت نصیبم نمی‌شود. یا بسیار سخت می‌شود. حق الناس بسیار خطرناک است به ویژه به مال ایتام و آنان را اکرام می‌کرد.

خوب مسئولیتی داشت و بعضاً حقوقها را دیر واریز می‌‎کردند به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی اما ایشان از اموال شخصی خود به نیروهای زیردست و رفقا مساعده می‌دادند و می‌گفتند هر وقت حقوق گرفتید برگردانید. اما نکته بسیار مهم: به دلیل شخصیت منحصر به فرد، شجاعت و عزت نفس، بسیار مورد احترام بود.

توضیح مهم: شهید پس از درخواست از محل کارش برای عزیمت به جبهه و مخالفت مرکز پزشکی، استعفا داده و بعد از پیوستن به سپاه به جبهه اعزام و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده