پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۶
نوید شاهد – دختر شهید «رضا همتی» نقل می‌کند: «وقتی دخترمان به دنیا آمد، او نبود. بعد چند روز آمد. بچه را بغل کرد و گفت: خدا کنه قدمش مبارک باشه! گفتم: چی کادوی ما دو تاست؟ ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.

در خواب به یقین رسیدم که شهید زنده است

 

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید رضا همتی یکم مهرماه ۱۳۳۷ در شهرستان سمنان ديده به جهان گشود. پدرش عبدالعلی و مادرش ستاره نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و ديپلم گرفت. دبير آموزش و پرورش بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و ششم دی‌ماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهيد شد. مزار او در امامزاده اشرف زادگاهش واقع است.

 

در خواب به یقین رسیدم که شهید زنده است

بیشتر اوقات با خودم کلنجار می‌رفتم که اینها حرف‌هایی است که برای دلگرمی ما زده می‌شود. گاهی وقت‌ها راضی می‌شدم که او پیش‌مان است. چند ساعت بعد با خودم می‌گفتم: «بابا شهید شد و رفت؛ خودت رو با این چیزها گول نزن!» پیشم آمد و گفت: «خیلی بزرگ شدی بابا جان. دعا می‌کنم آدم مفیدی برای مردم و جامعه بشی.» صبح که از خواب بلند شدم، با خودم گفتم: «راضی شدی؟ بابا آمد و متوجه شدی شهید زنده است!»

(به نقل از دختر شهید)

بیشتر بخوانید: توصیه شهید رضا همتی به دانش‌آموزان

دعای نیازمندان، هدیه‌ای برای شماست

با شنیدن خبر گفت: «چیزی که اسلام منع کرده را انجام نده و هر چیزی رو که نمی‌دونی از کجا اومده، نخور. تأثیر داره.» وقتی دخترمان به دنیا آمد، او نبود. بعد چند روز آمد. بچه را بغل کرد و گفت: «خدا کنه قدمش مبارک باشه!» گفتم: «اسمش رو چی بگذاریم؟»

گفت: «اسم اولین زنی که شهید شده، سمیه.» گفتم: «چی کادوی ما دو تاست؟» به حیاط اشاره کرد. صدای گوسفندی که بلند شد، گفت: «این رو قربانی می‌کنم و به مادرم می‌دم تا بين آدم‌هایی که نیازمندن تقسیم کنه. دعای اون‌ها کادوی شماست.»

(به نقل از همسر شهید)

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده