خرمن معرفت از مزرع دنیا بردند / شعر
به گزارش نوید شاهد، همزمان با هفته بزرگداشت شهدا، سرودهای از محمد حسین بهجتی را میخوانیم.
ای بسا سود كه عشاق ز سودا بردند
عاقبت قطره صفت رخت به دريا بردند
هر چه چيدند گل از يمن محبت چيدند
هر چه بردند زفيض دل شيدا بردند
دل به خون شسته و پرداخته جان از اغيار
راه در خلوت آن شاهد يكتا بردند
بال پرواز گشودند و شكستند قفس
وز زمين رخت برافلاک چو عيسی بردند
خوش برستند ز بيتابی و حسرت كه پناه
سوی آن مايه ي آرامش دل ها بردند
رنج بردند و بكشتند و به جان پروردند
خرمن معرفت از مزرع دنيا بردند
صخره ای بود تعلق به گذرگاه كمال
اين سيه صخره به اشک سحر از جا بردند
همه شب چون لب عالم زنوا شد خاموش
نالهی شوِ، زدل تا به ثريا بردند
دولت عشق بنازم، كه شهيدان رهش
گوی اعجاز و كرامت، زمسيحا بردند
بال و پر سوختگان، با همه بیبال و پری
آشیان برتر از این گنبد مینا بردند
وادی ایمن آنان زکران تا به کران
هر نفس ره به دل طور تجلّی بردند
میبرم حسرت خوشبختی گلگون کفنان
که فشاندند سرو فیض دو دنیا بردند
یار در خلوت خود تازه تجلّایی داشت
این صبوحی زدگان را به تماشا بردند
تا«شفق» آینه دارد کند از خون شهید
شسته این آینه در خون و به بالا بردند