برادر شهید گرانقدر محمدباقر حسین پور
شنبه, ۱۲ تير ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۰
نوید شاهد – خلیل حسین پور صباغ برادر شهید «محمدباقر حسین پور» در مصاحبه با نوید شاهد چنین می‌گوید:« همیشه در نامه‌های خود می‌نوشتند تا می‌توانید وصیت‌نامه‌ای که در خدمت شما است عمل نمایید آنچه دارید فقط برای رضای خدا باشد . » آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد خراسان شمالی با برادر شهید محمدباقر حسین پور است که در ادامه شمارا به خواندن متن کامل این مصاحبه دعوت می‌کنیم.

به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی ؛ شهید محمدباقر حسین پور دهم تیرماه 1339 در شهرستان شیروان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش نرگس نام داشت.تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.سال 1366 ازدواج کرد.به‌عنوان ستوان دوم ژاندارمری در جبهه حضور یافت و درنهایت شانزدهم تیر1367 با سمت فرمانده گردان در بانه براثر اصابت ترکش به سینه شهید شد.پیکر وی در روستای زیارت تابعه زادگاهش به خاک سپرده شد.

همیشه با سن کمی که داشت ما را دعوت به دین الهی و ولایت می‌کرد
 
 نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً خودتان را برای ما معرفی کنید.
برادر شهید: به نام خداوند بخشنده مهربان اینجانب خلیل حسین پور صباغ فرزند حسن 32 ساله هستم سابقه فرهنگی کارمند بازنشسته آموزش‌وپرورش شیروان-عضو ستاد نماز جمعه و مربی آمادگی دفاعی مدارس و عضو فعال بسیج شیروان در خدمت شما هستم.
 
نوید شاهد خراسان شمالی: شما چند خواهر و برادر هستید و اینکه آقا محمدباقر فرزند چندم خانواده است؟
برادر شهید: ما پنج برادر و یک خواهر هستیم و شهید فرزند چهارم خانواده و بعد از بنده بودند.

همیشه با سن کمی که داشت ما را دعوت به دین الهی و ولایت می‌کرد


 نوید شاهد خراسان شمالی: شما چند سال از محمدباقر بزرگ‌تر هستید؟
برادر شهید: حدوداً 4 سال بزرگ‌تر هستم


 نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً بازی و شوخی‌های خودتان با محمدباقر برایمان تعریف کنید.
برادر شهید: به‌طورکلی از بدو تولد تا زمان شهادت اول خدا و بعد از محمدحسین غلام نیا سرپرست ایشان بنده بودم که البته تا مدت‌زمانی محمدحسن غلام نیا نماینده پدرم بودند. بنده باعث تحصیل ایشان و خواهرم بودم که در کل باعث تحصیل همه ما حاج محمدحسین غلام نیا بودند. ایشان به آن صورتی که شما می‌گویید شوخ‌طبع نبودند همیشه به دنبال یک موقعیت و مقام بودند که بیش از این به انقلاب اسلامی خدمت کند. همیشه ذکر خیر ما این بود انقلاب این حرف هان بود. خانواده مابعد از انقلاب جرقه این کار را زدند. ما خانوادگی واجدانی تلاش و فکر ما برای پیروزی انقلاب و حفظ آن بودایشان فعال‌ترین فرد ازنظر ما بودند.


نوید شاهد خراسان شمالی: کجا و تا چه مقطعی درس خواندند؟
برادر شهید: آموزش ابتدایی در مدرسه ابتدایی خواجه مراد سالاری که امروز دبستان سعدی نام دارد. مقطع راهنمایی مدرسه داریوش که امروزه مدرسه 22 بهمن و دبیرستان 4 آبان که امروزه به نام کاشانی است. و فوق‌دیپلم در نیروی انتظامی تهران و بعدازآن استخدام رسمی در نیروی انتظامی شدند.


نوید شاهد خراسان شمالی: عکس‌العمل محمدباقر نسبت به خطایی یا ایرادی که از دوستانش سر می‌زد چه گونه بود؟
برادر شهید: سعی بر این بود که بیشتر عامل امربه‌معروف ونهی از منکر باشند و با آنها با شیوه دوستی و مهربانی برای فهماندن خطای آنها استفاده می‌کرد. به‌صورت غیرمستقیم عیب را به آنان می‌فهماند.

نوید شاهد خراسان شمالی: شهید اوقات فراغتش با چه‌کارهای پر می‌کرد؟
برادر شهید: بیشتر اوقات مطالعه داشتند که راه‌حلی پیدا کنند تا به نان و نوایی برسند و بقیه اوقات خودش را به کار کارگری برای امرارمعاش خود و هزینه تحصیلی می‌پرداخت و در تابستان‌ها غالباً کارگری می‌کردیم و زمستان‌ها درس می‌خواندیم وال باقی هزینه‌های خود را از سایه‌سر خودمان برادر بزرگ‌تر محمدحسین غلامی کمک می‌گرفتیم که فقط ادامه تحصیل بدهیم.

همیشه با سن کمی که داشت ما را دعوت به دین الهی و ولایت می‌کرد


نوید شاهد خراسان شمالی لطفاً از فعالیت‌های انقلابی محمدباقر صحبت بفرمایید؟
برادر شهید: از سال 1355 به این‌طرف ایشان در جریانات فکری، مذهبی و سیاسی این مملکت دخیل بودند و به هر شکل که می‌خواست به نفع اسلام و جمهوری اسلامی ایران قدمی بردارد جان و مال و فکر زحمت می‌کشید و مرکز هماهنگی ما مسجد جامع شهر بود.


نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً نحوه ورود ایشان به داخل نظام و اینکه چه کسی باعث ورود ایشان به‌نظام شد برایمان تعریف کنید.
برادر شهید: قبلاً ایشان سرباز بودند بعد از تمام شدن سربازی از نظام خوشش آمد از من درخواست کردند که می‌خواهم وارد نظام بشوم من نیز به ایشان گفتم جایی را انتخاب کن که امکان این باشد که هر جا خودت خواستی خدمت کنی و به این خاطر نیروی انتظامی که در همه شهرها پایگاه داشت ایشان نیز نیروی انتظامی را انتخاب کردند.


نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً از صحبت‌ها و خاطرات محمدباقر که زمان آمدن به مرخصی برای شما می‌گفت بگویید؟
برادر شهید: سال 66 رفتند و سال 67 نیز به شهادت رسیدند آنچه ایشان صحبت می‌کردند ایثار، گذشت، فداکاری و عشق بود برای اعتلای کلمه خداوند و پاسداری از جمهوری اسلامی و عاشق ولایت مقام معظم رهبری و به خاطر این موضوع حاضر بودند که از جان و مال خود بگذرند حتی در زمان نامزدی مایل نبودند که در شیروان بمانند می‌گفت جنگ واجب تراز عروسی و نامزدی است.


نوید شاهد خراسان شمالی: آیا از جبهه برای شما نامه می‌نوشتند؟
برادر شهید: بله، در نامه‌های خود می‌نوشتند تا می‌توانید وصیت‌نامه‌ای که در خدمت شما است عمل نمایید آنچه دارید فقط برای رضای خدا و تبلیغ دین خدا باشد خدا، دین مبین، قران مجید، جمهوری اسلامی و اطاعت از ولی امر که آن موقع حضرت امام راحل بودن و در حال حاضر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هستند ما را با آن سن کم دعوت به دین الهی و ولایت می‌کردند.


نوید شاهد خراسان شمالی: آیا محمدباقر در مدت حضور در جبهه زخمی و مجروح شدند؟
برادر شهید: خیر در عملیات نیروهای بعثی با راکت‌های موشک به سمت این‌ها و گروهی از هم‌رزمان نیز بودند پر تاپ می‌شود در جا پودر می‌شوند وبِ نام شهید جاویدالاثر معرفی شدند که در 15-4-1367 که در محل سوادکوه بانه به شهادت رسیدند.

همیشه با سن کمی که داشت ما را دعوت به دین الهی و ولایت می‌کرد


نوید شاهد خراسان شمالی: بعد از چه مدت به شما خبر دادند که برادر شما شهید شده؟
برادر شهید: حدود یک ماه بعد اعلام شد در این مدت فکر می‌کردیم جزء اسرا است، خیلی نیز انتظار کشیدیم که حدوداً بعد از یک ماه خبر آمد و به‌عنوان شهید جاویدالاثر به ما اعلام کردند.


نوید شاهد خراسان شمالی: شهادت ایشان چه تأثیری روی شما و خانواده گذاشت؟
برادر شهید: این تنها خانواده ما نبودند، خانواده‌هایی داریم که 5 یا 4 شهید دارند که تقدیم اسلام کردند. در صدر اسلام وقتی‌که یک علم از دست یکی می‌افتاد هزاران نفر دیگر بلند می‌شدند و این علم را برمی‌داشتند تا به سرمنزل مقصود برسانند همه خانواده با شهید شدن ایشان دگرگون شدند، و همه آنها حسرت کشیدند که‌ای کاش این تن باطل من برای حفظ قران و اسلام به این درجه از بین می‌رفت نه اینکه در یک مرگ معمولی بمیرم. و خلاصه همه آرزوی شهادت کردند و همیشه آرزوی شهادت داشتیم وداریم تااندازه‌ای که اگر سپاه نیروهای ویژه برای هرجایی از کره زمین که بخواهد حاضرم خدمت کنم.


 منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان شمالی
تنظیم: مریم سلاخی

همیشه با سن کمی که داشت ما را دعوت به دین الهی و ولایت می‌کرد
 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده