شهیدی که روز تولد و شهادتش عید فطر است
به گزارش نوید شاهد به نقل از فارس، دوران دفاع مقدس طلاییترین دوره در تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی ایران است و علیرغم اینکه کتابهای زیادی از خاطرات رزمندگان و شهدا در این زمینه نگاشته شده است اما همچنان ناگفتههای زیادی از جنگ هشت ساله باقی مانده است .
شهدای عزیز ایران زمین به عنوان اسطورههای جوانمردی و فداکاری تا پای جان برای دفاع از کیان اسلام و نظام اسلامی از خودگذشتگی و جانفشانی کردند و گاه با مرور زندگی آنها به نکات جالب و زیبایی برمیخوریم.
دهم شهریور ماه سال 43 خورشیدی مصادف با شب عید فطر بود و مردم روستای "گزنگ" خود را برای روز عید و دید و بازدیدهای این روز آماده میکردند، زن که درد زایمان او را فرا گرفته بیقراری میکند ، پس از ساعاتی صدای گریه نوزادی در فضای روستا میپیچد، حاج حیدر خوشحال از تولد پسرش در پوست خود نمیگنجد و از آنجایی که ارادت خاصی به ارباب بیکفنش حسین بن علی(ع) داشت، او را حسین نام نهاد.
حسین دوران طفولیت و دوره ابتدایی را با موفقیت میگذراند ؛ سختیهای روزگار و فقر و نداری خانوادهاش را مجبور میکند تا راهی شهر دیر شوند و در این بین حسین هم فضای جدیدی را تجربه میکند.
وی پس از اتمام دوره ابتدایی، مقطع راهنمایی را نیز به پایان میرساند و در سال اول دبیرستان در سن 18 سالگی به عشق جبهه و دفاع از اسلام، سنگر درس را ترک کرده و تصمیم میگیرد به ندای خمینی کبیر و ولی زمانش لبیک گفته و راهی جبهه شود تا کلاس درس بزرگتر و مهمتری را تجربه کند.
پس از مدتی حاج حیدر که دلتنگ حسین شده است به دیدارش میشتابد و از پسرش میخواهد تا برای دیدار خانواده ، چند روزی را به دیر بیاید ، اما او در پاسخ میگوید آیا در حالی که اسلام عزیز ، اینگونه مورد هجوم دشمنان واقع شده است سزاوار است من جبهه را ترک کنم و چون عاشق سید و سالار شهیدان بود به پدرش سفارش میکند مراسم عزاداری امام حسین (ع) را با شکوه برگزار کند زیرا ایام عاشورای حسینی از سوی پدر مراسم روضه و مرثیهخوانی برگزار میشد.
حسین وقتی خبر عملیات رمضان را میشنود از رفتن به مرخصی امتناع کرده و راهی اهواز میشود و برای شروع عملیات لحظه شماری میکند ؛ در گردان خطشکن سازماندهی شده و در آن عملیات در حالی که تانک دشمن را مورد هدف گلوله آر پی جی قرار داده و شکار میکند، همزمان با شلیک آن به مورد هدف گلوله مستقیم کالیبر 50 قرار گرفت و در 31 تیرماه سال 61 در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل میگردد تا به آرزوی دیرینه خود برسد.
پیکر این شهید والامقام در جنتالشهدای شهرستان دیر و در جوار امامزاده شاهابوالقاسم به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به سرور آزادگان ،حسین بن علی(ع)که مکتب سرخ شهادت را به ما آموخت و با سلام به رهبر عالیقدر انقلاب،امام خمینی و با سلام بر پدر و مادر عزیز و ارجمندم.
هنگامی که وصیتنامه خود را مینویسم یک شور و هیجانی سخت در خود احساس میکنم و ندای عجیبی هر لحظه مرا به خود میآورد که تا کی بنشینم و جسدهای پاره پاره عزیزان را مشاهده کنم.
من اینک آماده رفتن به جبهه حق علیه باطل هستم.به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان،خمینی بتشکن لبیک گفته و عازم جبهه جنگم و از مردم شهید پرور دیر تقاضا دارم که به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفته و به جبههها رهسپار گردند و از دستاوردهای انقلاب،به خوبی حراست کنند و مبادا امام امت،این قلب تپنده ملت را تنها بگذارند و پیام خون من و هزاران شهید دیگر این است که تا آخرین قطره خونی که در بدن دارید از انقلاب و دستاوردهای انقلاب و میهن عزیزم ایران دفاع کنید و از کشته شدن نهراسید که دست الهی همراه و پشتیبان شماست.
اگر به یاری الله،شهادت نصیب من شد ای پدر و ای مادر عزیز و مهربانم میدانم شما خیلی زحمت کشیدید، مرا بزرگ کردید و مادر جان تو از شیره جانت شیرم دادی و به امید این که در پیری عصایت را بگیرم ولی مادر جان و پدر جان،من که به این آرزوی دیرینه خود رسیدم و از شما تقاضای عاجزانه دارم که مرا ببخشید و مرا عفو کنید، چون خیلی شما را اذیت کردم و حرفهای شما را نادیده گرفتم،برای رضای خدا و آرامش روحم مرا ببخشید.
من از تمام برادران،دوستان و اقوام که از من ناراحتی و یا بدرفتاری دیدهاند تقاضای عاجزانه دارم مرا ببخشند.
پدر جان و مادر جان ،بعد از من برادران را طوری تربیت کنید که در جامعه الگو باشند.
خداحافظ پدر جان،خدا حافظ مادر جان،خداحافظ برادرانم.
پس از مرگم ز راه دوستداری
بکن جانا به قبرستان گذاری
مزارم جستجوکن زان میانه
ببین بر تربتم این را نشانه
باید از این خواب خوش بیدار شد
سوی منزل با رفیقان یار شد
مادر جان رفیقان را رسان از من سلامی
بگو اگر شبهای جمعه میتوانند برایم سوره قرآن بخوانند.
خداحافظ.خداحافظ.
والسلام
مرا در امامزاده ابوالقاسم دفن نمایید.
اعزامی از دیر-حسین ربیعی