مادر شهید عباس محرابی؛
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۵
نوید شاهد _ در مصاحبه مادر شهید محرابی چنین می خوانیم: «عباس صدای بسیار دل‌نشینی داشت و همیشه در مدح امامان در مناسبت‌های مختلف می‌خواند. هنوز هم‌صدای عباس در گوشم است. قبل از شهادتش یک نوار کاست پر از زمزمه‌های رجایی و نواهایی درباره مادر و امامان معصوم با صدای خودش پرکرده بود.» در ادامه متن کامل این گفتگو را می خوانید.

نوید شاهد خراسان شمالی؛ مادران شهدا شاهدانی بی ‌‌ادعا هستند كه با الهام از مكتب حضرت زهرا(س) با خدا معامله كردند و فرزندانشان را در راه حق و حقيقت راهی جبهه های نبرد با كفر كردند، چنين مادرانی مقام و جايگاهی ارزشمند نزد خدا دارند. يكی از اين مادران كه خود را نيز كنيز فرزندان حضرت زهرا (س) می دانست، "صدیقه جمالی" مادر سردار شهید "عباس محرابی" است. نوید شاهد خراسان شمالی گفتگویی از این بانوی بزرگوار را در ادامه برای مخاطبان خود منتشر کرده است که در ادامه می خوانید.  

قبل از شهادتش یک نوار کاست پر از زمزمه‌های رجایی و نواهایی درباره با صدای خودش پرکرده بود

نوید شاهد: لطفاً خودتان را معرفی کنید.

مادر شهید: صدیقه جمالی هستم مادر شهید عباس محرابی از شهر درق.

 نوید شاهد: لطفاً از بدو تولد عباس برایمان تعریف کنید.

مادر شهید: سرنوشت عباس با مهرماه رقم خورده بود و در مهرماه به دنیا آمد. در مهرماه جشن ازدواجش را فراهم کردیم و در مهرماه نیز به درجه رفیع شهادت رسید. همه این‌ها به‌واسطه مهربانی عباس بود.

قبل از شهادتش یک نوار کاست پر از زمزمه‌های رجایی و نواهایی درباره با صدای خودش پرکرده بود

 

نوید شاهد: لطفاً از دلیل نام‌گذاری عباس برایمان تعریف کنید.

مادر شهید: پدر عباس در ببرآباد یک چاه آب با نام مبارک حضرت ابوالفضل (ع) داشت و مصادف با تولد پسرم برای اولین بار آب این برکن الهی در این چاه به جریان افتاده بود و پدرش به شکرانه این نعمت نام زیبای عباس را بر او نهاد.

نوید شاهد: لطفاً از تحصیلاتش بگویید. آیا در همین شهر درس خواند؟

مادر شهید: شش‌ساله بود که به مدرسه رفت و تا اول رهنمایی در همین شهر (درق) که آن زمان روستا بود، درس خواند و سپس به مینودشت رفت و تا اول‌نظری در آنجا درسش را با موفقیت زیادی ادامه داد.

قبل از شهادتش یک نوار کاست پر از زمزمه‌های رجایی و نواهایی درباره با صدای خودش پرکرده بود

نوید شاهد: لطفاً از خصوصیات عباس برایمان تعریف کنید.


مادر شهید: پسرم در همه کارهایش نظم و انضباط داشت و به نظم اهمیت زیادی می‌داد. بسیار اهل مطالعه بود، کتاب‌های زیادی داشت که همه آن‌ها را مطالعه می‌کرد و اکثر این کتاب‌ها آثار امام و شهید مطهری بودند. عباس به این دو بزرگوار علاقه خاصی داشت و به ما توصیه کرده بود که کتاب‌هایش را برای فرزندش نگهداریم تا او نیز آن‌ها را مطالعه کند. 28 کتاب ساسی و مذهبی از عباس برای فرزندش به یادگار مانده است.

نوید شاهد خراسان شمالی: آیا شهید مداح هم بود؟


مادر شهید: بله ایشان صدای بسیار دل‌نشینی داشت و همیشه در مدح امامان در مناسبت‌های مختلف می‌خواند. هنوز هم‌صدای عباس در گوشم است. قبل از شهادتش یک نوار کاست پر از زمزمه‌های رجایی و نواهایی درباره مادر و امامان معصوم با صدای خودش پر کرده بود.


نوید شاهد خراسان شمالی: رفتارش با اطرافیان چگونه بود؟

مادر شهید: عباس اصلاً اهل آزار و اذیت دیگران نبود. بسیار رئوف و مهربان بود و همیشه به خاطر دیگران خودش را سختی می‌داد اما راضی نبود که کسی را اذیت کند. با همه رابطه خوبی داشت ولی همیشه درد دلش را به من می‌گفت.


نوید شاهد خراسان شمالی: آیا به شما و پدرش در کارها یاری می‌رساند؟

مادر شهید: بله تا وقتی در درق بود در کارهای خانه به من کمک می‌کرد و در کارهای مغازه نیز به پدرش کمک می‌کرد. پدرش مغازه قنادی داشت. زمانی که در مینودشت بود شبانه درس می‌خواند و روزها برای آموزش نجاری شاگردی می‌کرد. علاقه خاصی به این کار داشت.

نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً از نحوه اعزام ایشان برایمان تعریف کنید.


مادر شهید: پدرش عباس شناسنامه او را دو سال کوچک‌تر گرفته بود و زمانی که برای سربازی فراخواندند به جاجرم رفت تا کارهای اعزامش را انجام دهد؛ اما به او گفته بودند که هنگ‌ها پرشده و یک ماه دیگر اعزامش به عقب‌افتاده، وقتی به خانه برگشت خیلی از دست پدرش دلخور شده بود و می‌گفت: اگر شما شناسنامه‌ام را درست گرفته بودید حالا اعزام‌شده بودم من دیگر به ارتش نمی‌روم می‌خواهم به سپاه بروم. صبح روز بعد عازم مینودشت شد و با برادرش عضو سپاه شدند.


نوید شاهد خراسان شمالی: آیا شهید فرزند هم داشت؟


مادر شهید: بله دو فرزند داشت یک پسر و یک دختر که متأسفانه پسرش 5 روز بیشتر نتوانست زندگی کند و از دنیا رفت.


نوید شاهد خراسان شمالی: آیا خاطره‌ای از مرخصی‌هایش دارید برایمان تعریف کنید؟


مادر شهید: بله در یکی از مرخصی‌هایش در تهران به نماز جمعه رفته بود و ساکش را که محتوی کت‌وشلوار دامادی‌اش و یک جفت کفش برای دخترش که چند ماه بیشتر نداشت و یک سری از وسایل شخصی‌اش بود به محل نگهداری امانات داده بود و بعد از نماز موقع تحویل متوجه شده بود که شخص دیگری به‌اشتباه ساکش را تحویل گرفته است و وقتی با لبی خندان موضوع را برای من تعریف کرد، به دلم افتاد که دیگر از آن‌من نیست و بوی بهشت مشامش را نوازش داده است.


نوید شاهد خراسان شمالی: نحوه شهادتش چگونه بود؟

مادر شهید: آن‌گونه که شنیده‌ام هدف تیر مستقیم قرار گرفته بود و به قلب و سرش اصابت کرده و به درجه رفیع شهادت نائل گشته بود.


نوید شاهد: چه توصیه‌ای به شما داشت؟


 مادر شهید: همیشه می‌گفت: مبادا بعد از شهادتم گریه کنی و دوستانش از مینودشت آمده و خبر شهادتش را آوردند و به وصیتش عمل کردم و در تنهایی‌هایم برایش اشک ریختم.


نوید شاهد خراسان شمالی: و اما حرف آخر ...


مادر شهید: امید است که همه علی‌الخصوص جوانان بتوانیم ادامه‌دهنده راه عباس و دیگر یاران شهیدش باشیم.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان شمالی
تنظیم: مریم سلاخی
 
 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده