پدرانه های شهید «عباس تیماجی» به دختر خردسالش/ دست نوشته
خدمت نور چشمم و عصاره جانم زینب
دخترم نمیدانم از کجا برایت بگویم از روزهای جنگ و جنایات صدام و یا از ایثار و فداکاری امت که هر روز گل های پرپرشده خود را روی دوش خود قرار می دهند و یا از اماممان همچون کوهی استوار در مقابل مکر و حیله دشمنان و همچون پدری دلسوز که هر روز با رهنمودهای پیامبر گونه اش نور امید را دردل فرد فرد این ملت می تاباند.
حالا که این نامه را می خوانی نمیدانم چگونه هستی انشالله که خداوند عمر اماممان را به بلندای آفتاب قرار دهد و اگر ما در زندگیمان حکومت اسلامی را درک کردیم تو در زندگیت حکومت مهدی را درک نمایی.
زینبم! بابا در شرایطی به جبهه رفت که جنایتکاران هر روز و شب بدون هیچ عذر و بهانه ای و تنها به جرم مسلمان بودن شهرهای مرزی ما را موشک باران می نمودند و هر روز تعدادی از مردم بی دفاع ایران و کودکان را به خاک و خون می کشیدند یا در جبهه های جنگ هنگامی که ایستادگی و پایداری فرزندان اسلام را می دیدند به ستوه می آمدند و توان جنگیدن را نداشتند بر سر سربازان امام زمان بمبهای شیمیایی اهدایی ابر جنایتکاران می ریختند و باکی هم از این کار نداشتند.
من هم همانند هزاران جوان دیگر تاب و توان دیدن این همه جنایات را نداشتم و خداوند به ما لیاقت داد و ما را در جبهه پذیرفت و آنچنان پذیرفت که با همه دلبستگی ها به زندگی و به تو دختر خردسالم که تازه زبان گشوده بودی و مادرت با هزاران امید و آرزو به یکباره رها و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان لبیک گفتم. زینبم من در حالی برایت این نامه را می نویسم که تا عملیات چند روزی باقی نمانده. خواستم در این لحظات آخر سخنی با میوه دلم بگویم.
دنیا مار خوش خط و خالی است بهوش باش که تو را فریفته خود نکند. شیطان نفس را همیشه و در همه حال به زنجیر بکش، خدای ناخواسته زیبایی جمال مغرورت نکند که از پس نعمت های خداوند مسئولیت سنگین تری است.
مبادا به مال دنیا فریب بخوری ( که دنیا مار خوش خط و خالی است) که دنیا چه بسا انسان را به یک انگشتر یا گلوبندی بفریبد و آخرت را به دنیا بفروشد.
مادرت زنی مهربان و با کفایت است و ارادت خاصی به آقا امام زمان دارد بیاموز آنچه را که به تو می آموزد. مادرت را دستگیری کن.
این جنگی را که دشمن بر ما تحمیل کرد و کشته های فراوان داد فقط و فقط بخاطر خدا و اسلام است نه غیره از پیروان ولایت فقیه باش و خدای ناخواسته گرایش به گروه های التقاطی و انحرافی پیدا نکنی. همیشه از خدا کمک بگیر که خداوند بهترین یار و راهنماست ( دخترم در زندگیت آنچنان باش که موجب افتخار بابا باشی) در رعایت حجاب و موازین اسلامی همین بس که مادری همچون فاطمه داری که خود را دررعایت احکام و ضوابط اسلام متعهد است. بابا را از دعای خیر فراموش نکن.