«ذکر عالی» از شهید حاج ماموستا برهان عالی میگوید
جمعه, ۰۹ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۰۰
نوید شاهد- کتاب «ذکر عالی» به یکی از شهدای اهل تسنن نظام جمهوری اسلامی ایران میپردازد.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «ذکر عالی» نوشته محمدفایق فرجی، به زندگی و
سیره شهید حاج ماموستا برهان عالی میپردازد.
وی فرزند مرحوم ملامحمد صادق از خاندان ملاجارالله (جانالله) و با نو ملیحه(مهلقا) قادرنژاد است که در سال ۱۳۳۲ در روستای کانی سانان مریوان متولد شد. وی که صاحب هوش سرشاری بود، نزد پدرش به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۵۳ از مدرسه علوم دینی کانی سانان فارغالتحصیل شد و در تابستان ۱۳۵۴ ملبس به لباس روحانیت شد. پس از ازدواج در سال ۱۳۵۵ به دستور پدرش در روستای کانیسانان ماندگار شد و مسئولیت امامت جمعه و جماعت مردم این روستا را به عهده گرفت.
در بخشی از بخش «مروری بر زندگی شهید» کتاب میخوانیم: «دشمن
كه از تلاشهاي روشنگرانه او به شدّت وحشت داشت، در يك اقدام غير انساني در شب بيست
و سوم ماه مبارك رمضان برابر با بيست و دوم شهريورماه سال 1388 او را مقابل درب
منزلش و در جوار مسجد قبا، آماج تيرهاي نفاق، عناد و دشمني قرار داد و خون پاك او را
بر سنگفرشهاي مسجد قبا جاري ساخت و با اين كار، ننگ ابدي را براي خود در اوراق
تاريخ اين ديار به ثبت رساند.»
نویسنده در این کتاب در گفتوگو با طلاب، دوستان، همکاران و آشنایان شهید عالی به
شخصیت و مقام وی پرداخته است. در بخشی از خاطرات حسین محمدی از همکاران شهید در
صفحه ۱۰۹ کتاب میخوانیم: «در سال ۱۳۷۶ توفیق داشتم در هفته چند ساعت، برای تدریس
دروس ادبیات فارسی از جمله گلستان سعدی و آیین نگارش و دستور در خدمت طلّاب مدرسه علوم
دینی سنندج باشم. در هفته دوم تدریس در فاصله دو کلاسی که داشتم، جهت استراحت به
اتاق مدرسین رفتم. دقایقی از تنهاییم در این اتاق سپری نشده بود که شهید حاج
ماموستا عالی تشريف آورد. من تا آن لحظه از نزدیک افتخار آشنایی با ایشان را
نداشتم. در همان برخورد اول بسیار گرم و عاطفی با بنده روبه رو شد، گویی سالهاست
که مرا میشناسد. فرمود: - چه درسی را تدریس میکنی؟ عرض کردم ادبیات فارسی تدریس میکنم،
فرمود: - حدس زدم که روحانی نباشی. لبخندی زدم، فرمود: - چیز بدی گفتم؟ عرض
کردم نه، ظاهر من که شباهتی با روحانیون ندارد، آیا از دیدن هیأت ظاهری من حدس زدید
که روحانی نیستم. لبخند ملیحانهای زد و فرمود: - البته هیأت ظاهری شما خیلی هم بی
شباهت با روحانیون نیست، اگر چه لباس روحانی بر تن نداری، اما روحانیون ادبیات خاص
خودشان را دارند و دانشگاهیان هم ادبیات مخصوص به خود را؛ و این ادبیات شامل همه
جنبهها اعم از گفتاری و رفتاری ميشود. در همان لحظه به میزان
هوش و ذکاوت ایشان پی بردم. کتاب گلستان را از من گرفت و شروع کرد به خواندن آن.
چند سطری از دیباچه گلستان را قرائت کرد. برای من بسیار جالب بود و مشخص شدکه ایشان
با این کتاب بسیار محشور بودهاند. عرض کردم ماموستا گلستان را زیاد مطالعه میکنید؟
فرمود: -بله، گلستان واقعاً گلستان است و با مطالعه آن روح و روان، طراوت
و تازگی پیدا میکند. و شروع کرد به بیان ویژگیهای لفظی و معنایی گلستان
و بوستان و به حدی در این زمینه اطلاعات داشت که من تعجب کردم. زمانی که فهمید من
دچار تعجب شدهام، به خاطر اينكه بیشتر به تأمل وادارم کند، فرمود: - من مقدمه و اکثر
ابواب گلستان را حفظ هستم.»
نشر شاهد کتاب «ذکر عالی» را با شمارگان سههزار نسخه، قطع رقعی، ۳۳۶ صفحه و به بهای ۶۰هزار ریال روانه بازار نشر کرده است. کتاب «ذکر عالی» از اینجا قابل دانلود است.
نظر شما