روایت «سه فصل استقامت» در کتاب خاطرات جانباز آزاده احمد اسدی غفور
به گزارش نوید شاهد این اثر که توسط نشر شاهد به چاپ رسیده، در 157 صفحه تولید شده و حاوی خاطرات احمد اسدی غفور جانباز و آزاده سرافراز کشور است.
مقدمه این کتاب در مورد زنده نگاه داشتن یاد و خاطره ایثارگران مجاهدی گفته شده است که در پاسداری از انقلاب اسلامی جانفشانی کرده اند و اگر از «شراب طهور» شهادت سیراب نشده باشند متحمل مصائب مقدسی چون اسارت جانبازی شده اند.
کتاب در 43 مبحث تهیه شده و نویسنده در مبحث اول زندگینامه احمد اسدی غفور را روایت می کند که ایشان در سال 1335 در روستاي خنجين از توابع شهرستان اراك به دنيا آمده است. كوچه اي كه او در آن به دنيا آمد، نزديك مسجد جامع بود؛ يعني آنها همسايه مسجد و مكان تعزيه بودند و او از همان كودكي با پدرش به مسجد مي رفت. در آن وقت برق نبود و وضع مالي پدرش خوب بود و او هر شب قبل اذان مغرب، چراغ زنبوري را روشن مي كرد و به مسجد مي برد. در آن زمان مسجد و تعزيه بهترين سرگرمي دوران كودكی او بود و بدون اين كه متوجه بشود، با مسائل مذهبي آشنا مي شد. در مبحث دوم که «دعوت به جبهه» نام دارد در مورد حمله عراق به ایران صحبت کرده است آن روزها مخالفت هايى از سوى بيگانگان عليه اين انقلاب نو پا شروع شده بود. آن زمان ها یک روزکه به محل کارم می رفتم صدای چندین هواپیما بگوشم رسید که خیلی غیر عادی بود. مردم، نگران چشم هایشان را به آسمان دوخته بودند و هر کس حرفی می زد. کسی چیزی نمی دانست. تا اینکه در اخبار ساعت 2 بعد از ظهر معلوم شد که هواپیماهای عراقی به خاک ایران حمله کرده اند و از جمله جاهای بمباران شده فرودگاه مهرآباد تهران بوده است....