خاطره بادامچیان از دستور شهید بهشتی برای همکاری با شهید اجاره دار
نوید شاهد: خانوادهي حسين اجارهدار، سوم اسفند سال 1328 ه.ش شاهد تولد نوزادي بودند كه نام او را به تبرك نام دومين ستاره پر فروغ آسمان ولايت و امامت، حسن ناميدند. پدر شهيد حسن اجارهدار به فروش گلاب و آبليمو اشتغال داشت و تا 65 سالگي در عين فرسودگي جسمي، بار گلاب را در تابستانهاي گرم و زمستانهاي سرد، بر دوش ميگذاشت و به خيابانها ميرفت. حسن در نوجواني پدرش را از دست داد و از همان ابتدا با درد و رنج و محروميت مردمي كه خود از آنان بود و به آنان تعلق داشت آشنا شد.
او از همان دوران كودكي خصايص برجستهاي داشت كه به خوبي در گفتار و كردار او هويدا بود.
مادرش در اين باره ميگويد:« رفتار او از همان اول با ساير بچهها تفاوت داشت،بازيهايي كه ميكرد غير از بازيهاي همسن و سالان خودش بود. مانند بقيه اهل سينما و تفريحاتي اين چنين نبود. اگر[ از كسي حرف نادرستي ميشنيد]، شروع به نصيحت كردن مينمود.[ رفتار او به گونهاي بود]كه افراد فاميل با تعجب ميپرسيدند، اين چه شيري است كه اين بچه را اين طور تربيت كرده است؟»
از همان كودكي قدرت مديريت و سازماندهي بسيار بالايي داشت. به طوري كه، همه بازيها توسط او اداره ميشد و ميتوانست شلوغترين بچهها را دور هم جمع كند.
او در كنار تحصيل به كار و كوشش ميپرداخت و به دليل شرايط خانوادگي همواره از تحولات شهر قم مطلع بود. از نوجواني با روحانيت در ارتباط بود و در سايه آموزشهاي غني اسلامي و ارتباط صميمي با روحانيت در وجود خود نسبت به رژيم منحوس پهلوي احساس تنفر و خشم مينمود.
شهيد حسن اجارهدار در سال 1349 ه .ش در رشته رياضي از دبيرستان خرداد تهران ديپلم گرفت. با عشق و علاقهاي كه به مردم داشت در امتحانات دانشكده مددكاري شركت كرد. با وجود قبولي در آزمون كتبي اين دانشكده، او را به دليل داشتن روحيه مبارزاتي و اسلامي رد كردند. سپس به خدمت سربازي رفت و در آبان ماه سال 1351 ه .ش سربازياش را با كولهباري از تجربههاي جديد كه بعدها در مبارزات انقلابي از آنها بهره گرفت به پايان رساند. شهيد اجارهدار در مقطعي از زندگاني خود تصميم گرفت براي ادامه تحصيل به آلمان سفر كند. بنابراين به فراگيري زبان و ادبيات آلماني روي آورد. اما با شوقي كه براي مبارزه عليه طاغوت داشت از رفتن به خارج از كشور صرف نظر نمود.
در سال 1353ه.ش وارد دانشگاه ملي شد و در رشته اقتصاد به تحصيل پرداخت.
در سال 1354 به استخدام رسمي وزارت اقتصاد درآمد و با عنوان مميز مالياتي
مشغول به كار شد. اما پس از سه ماه به علت ضرورتهاي اجتماعي و سياسي از
ادامه كار در اين وزارتخانه استعفا كرد.
شهيد اجارهدار و مبارزه عليه طاغوت
فعاليتهاي سياسي شهيد حسن اجارهدار به دوران تحصيل او در دبيرستان باز
ميگردد. او با تعدادي از جواناني كه فعاليتهاي ضد رژيم خود را آغاز كرده
بودند مأنوس بود و همين امر موجب شد تا به سرعت با ارتقاء بينش سياسي قدم
در راه مبارزه با ظلم و ستم بگذارد.
وي معتقد بود حركت كردن بدون داشتن پايهاي استوار و محكم و هدف و دورنمايي مشخص، به مانند ساختن خانه بر روي آب است.
در سال 1349 ه .ش به فكر فعاليتهاي گروهي افتاد و بيشتر اين فعاليتها را بر پايه اقدامات سياسي و ايدئولوژي استوار نمود.
در طي سالهاي 1350 تا 1356 ه .ش با چندين گروه در شكل نظامي آغاز به
همكاري كرد كه پس از چندي دوستانش دستگير و وي نيز تحت تعقيب قرار گرفت.
حسن اجارهدار چند بار به دام ساواك افتاد اما با زيركي كه از ويژگيهاي
مؤمنان به شمار ميرود توانست از چنگال آنها آزاد شود. او يك بار نيز در
سال 1354دستگير و بعد از مدتي از زندان آزاد شد.
در سال 1357 ه .ش
و با اوجگيري مبارزات مردمي عليه رژيم دست نشانده آمريكا در كشورمان، حسن
اجارهدار به واسطه ارتباط با روحانيت مبارز به ويژه شهيدان آيتالله
بهشتي، مطهري و حاج طرخاني، مبارزات خود را قوت بيشتري بخشيد.
شهيد اجارهدار با آموزشهايي كه در دوران سربازي در زمينه موتورسواري،
ورزشهاي رزمي و فنون نظامي فراگرفته بود، خود را آماده قيام مسلحانه عليه
رژيم شاه كرد. وي در سايه اين مهارتها در آخرين روزهاي حيات پر فريب رژيم
پهلوي با همكاري برخي از جوانان متعهد توانست با حمله به پادگانها و
كلانتريهاي رژيم، شعلههاي فروزان انقلاب اسلامي را فروزانتر كند.
دكتر اسدالله بادامچيان در خاطرات خود از شهيد اجارهدار چنين نقل ميكند:
« حدود ديماه 1356 ه.ش آيتالله بهشتي، سه نفر را براي همكاري در لايه
بالاي مبارزات ضد طاغوت به بنده معرفي كرد و فرمود تا آنان را شناسايي كامل
كنم. يكي از آنان را پس از تحقيق، واجد شرايط نيافتم. دو نفر ديگر شهيدان
حسن اجارهدار و جواد مالكي بودند كه مورد تأييد قرار گرفتند. قرار شد در
منزل شهيد محمدصادق اسلامي، آنان را از نزديك ببينم و به آيتالله بهشتي
نظرم را ارائه دهم . هر دو آمدند و شهيد اسلامي هم بود. عمق صفاي اين دو
نفر به ويژه شهيد حسن اجارهدار كاملاً مرا تحت تأثير قرار داد. گزارش را
كه به شهيد بهشتي تقديم نمودم، از آنها براي همكاري در شوراي مخفي اداره
كننده جريانات سالهاي 56-57 ، تحت رهبري امام راحل و مديريت شهيدان مطهري و
بهشتي دعوت شد.
شهيد حسن اجارهدار، انساني با اخلاص و بسيار متواضع و پرشور بود و حقاً شايسته انعام شهادت بود».
شهيد اجارهدار هم چنين در مقطعي كه سازمان مجاهدين خلق(منافقين)، سعي در
ايجاد التقاط در مسايل اسلامي و سوق مفاهيم آن به سوي ماركسيسم را داشت تحت
هدايتهاي شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتي، به همراه شهيد جواد مالكي
توانست با برگزاري كلاسهاي عقيدتي و تهيه جزوات آموزشي و ايدئولوژي و
جهانبيني اسلامي تا حدود زيادي جوانان را از خطر نفاق و التقاط نجات بخشد.
شهيد اجارهدار هم چنين در فعاليتهاي انقلابي و اسلامي مسجد قبا كه زير
نظر شهيد مفتح اداره ميشد و گسترش كتابخانه مسجد قبا و كتابخانه مساجد
جنوب شهر تهران و آموزش فعاليتهاي سياسي - اسلامي در سطح دانشجويان نقش
مؤثري داشت. او در راهپيماييهاي تاسوعا و عاشوراي سال 57 و 28 صفر همان
سال و راهپيمايي عيد سعيد فطر نقش بسيار مهمي ايفاكرد.
شهيد
اجارهدار در ماههاي آخر حكومت پهلوي و افزايش شمار مجروحان و زخميها به
دست دژخيمان شاه، به كمك شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتي و ديگر دوستانش،
با تشكيل 40 مركز فوريتهاي پزشكي در خانههاي مردم به مداواي مجروحان
ميپرداخت و آنها را از حملات ددمنشانه عمال پهلوي مصون نگه ميداشت.
روحيه شهيد اجارهدار تنها به مبارزه سياسي خلاصه نميشد بلكه او همواره به
فكر همنوعان خود نيز بود.
شهيد اجارهدار پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي، شور و شوق عجيبي سراسر وجود حسن را گرفت، به
طوري كه كمتر استراحت ميكرد و همه تلاش خود را براي تثبيت پايههاي انقلاب
به كار ميبست. او به هنگام ورود امام و مقتداي خويش به كشور، مسئوليت
انتظامات جايگاه سخنراني امام راحل در بهشت زهرا را بر عهده داشت.
سپس به خدمت در كميته انقلاب اسلامي مشغول شد و با شكلگيري حزب جمهوري
اسلامي و بنابر تكليفي كه آيتالله بهشتي بر او كردند، به عضويت شوراي
مركزي درآمد. وي در شوراي مركزي مسئوليت ثبت و ضبط صورتجلسات شورا را بر
عهده داشت. شهيد اجارهدار همچنين مدير مسئول هفته نامه عروهالوثقي و
نشريه بخش دانشآموزي حزب نيز بود و دوره مجله عروهالوثقي بيانگر شور،
اخلاص و خط سالم عقيدتي و سياسي اوست. حسن اجارهدار همچنين پس از وقوع
زلزله گلبافت كرمان در سال 1360 براي ابراز همدردي و رسيدگي به وضع
مصيبتزدگان به اين منطقه سفر كرده و يك شب قبل از شهادت به تهران بازگشته
بود.
حسن اجارهدار عاشق شهادت بود و عشق رسيدن به معبود سراسر
وجود او را گرفته و بيقرار ساخته بود. با آغاز جنگ تحميلي رژيم بعثي صدام
عليه ايران بارها به جبهههاي نور عليه ظلمت رفت اما خداوند ميخواست او را
در سرچشمه تهران و با پيكري خونآلود به حضور بپذيرد.
وي همچنين
در بخش تشكيلات و به دنبال آن هماهنگي كارخانجات نقش مؤثري ايفا كرد و تا
لحظه شهادت در شامگاه هفتم تير سال 1360، در بخش دانشآموزي و هماهنگي
استان تهران مشغول به فعاليت بود.
نصيحت و اندرزگويي ويژگي بارز شهيد
شهيد حسن اجارهدار از همان دوران نوجواني با اخلاق حسنهاي كه داشت سعي
ميكرد ديگران را از اعمال ناصواب بازدارد و از گفتن كلام سودبخش به ديگران
و هدايت آنان به سوي سعادت و نيكبختي كوتاهي نميكرد.
او زبان
نصيحت و اندرز را به خوبي ميدانست و به فرموده حضرت علي عليهالسلام، از
گفتن نصيحت به فرد در حضور ديگران خودداري ميكرد.
ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
- حركت در مسير اسلام
- تبعيت از مرجعيت و روحانيت
- سخت كوشي
- تلاش براي احياي فريضه امر به معروف و نهي از منكر
- توجه به همنوعان
- دوري از كبر و غرور
- هوشياري و تيزبيني
- وجودي سرشار از عاطفه و مهرباني؛ از سجاياي اخلاقي اين جوان مبارز مسلمان بود.