ارشاداتی که موجب انتخاب حجاب اسلامی شد
نوید شاهد: در دهمين روز از زمستان سال 1330 ه.ش كودكي در خانواده مرحوم محمدجعفر رزمجومين در شهر تهران متولد شد كه نام او را توحيد نهادند. توحيد در شش سالگي قدم به بوستان علم و دانش نهاد و پس از پايان دوران تحصيلات ابتدايي وارد مقطع متوسطه شد. به دليل مشكلات اجتماعي آن روز و تنگناهاي مالي، توحيد با وجود اشتياق زياد ناچار شد در كلاس اول دبيرستان ترك تحصيل كند و به مدت دو سال مشغول حرفه خياطي شود. او خيلي زود متوجه شد كه رژيم شاه، علاقهاي به رشد جوانان و تكامل علمي و بينش آنان ندارد و عليرغم همه محدوديتها، به عرصه تحصيل بازگشت. پس از شركت در آزمون متفرقه سال اول دبيرستان، روزها به كار مشغول ميشد و شبها در مدارس شبانه به تحصيل ميپرداخت. يكي از آشنايان كه هوش و ذكاوت توحيد را مشاهده كرده بود، او را به دبيرستان مروي راهنمايي كرد. مجتبي برادر توحيد نقل ميكند :« توحيد با شلوار وصلهدار به دبيرستان ميرفت. روزي دوتومان از پدرم دريافت ميكرد كه پول نهار و هزينه اياب و ذهاب و تهيه لوازمالتحرير ميشد. او با مشقت مالي فراوان موفق به اخذ ديپلم متوسطه با معدل 15 شد».
توحيد، در سال 1357 وارد انستيتو تكنولوژي تهران شد. او در زمان دانشجويي در يك كتابخانه با حقوق ماهيانه 150 تومان مشغول به كار شد. در سال 1352 ه.ش به دليل مبارزات انقلابي مدتي از تحصيل بازماند و در سال 1354 ه.ش پس از اخذ مدرك فوق ديپلم وارد دانشكده تكنيكوم تهران شد. در اين مقطع در شركت "ساراول" به عنوان سرپرست كارگاه به كار مشغول گرديد و در سال 1356، مدرك كارشناسي خود را در رشته مهندسي صنايع (مكانيك) اخذ كرد و پس از آن به خدمت سربازي اعزام شد.
شهيد رزمجومين و مبارزه عليه طاغوت
فعاليت مذهبي و انقلابي توحيد به زمان تحصيل در دبيرستان مروي باز ميگردد. او در اين مدرسه با دانشآموزان و معلمان مذهبي و مبارز آشنا شد و از اين طريق قدم در راه مبارزه عليه طاغوت گذارد. او با برپايي اردوهاي مذهبي، نقش مؤثري را در راه بيدارسازي افكار جوانان برعهده داشت.
در سال 52 توحيد مطلع شد كه ساواك قصد دستگيري او را دارد. بنابراين شبانه به طرف اصفهان حركت كرد تا برخي دوستان خود را مطلع كند و فرداي همان روز به تهران بازگشت. ساواك حدود سه روز بعد ساعت 11 شب به خانه توحيد رزمجومين يورش برده و با تفتيش اثاثيه منزل وي را دستگير و به مدت شش ماه در زندان او را تحت سختترين شكنجهها قرار دادند. او هرگز از شكنجههايي كه در زندان تحمل كرده بود ، سخن به ميان نياورد.
در سال 1356 ه.ش پس از اخذ مدرك مهندسي صنايع به خدمت سربازي اعزام شد اما به واسطه پروندهاي كه در ساواك داشت با درجه سرباز صفري به پادگان چهل دختر تبعيد شد.
با صدور فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر فرار سربازان از پادگانها، توحيد نيز به فرمان رهبر خود، با همه خطراتي كه متوجهاش بود، از پادگان گريخت و تا لحظه پيروزي انقلاب اسلامي، دوشادوش برادران وخواهران خود به پيكار با رژيم پهلوي ادامه داد.
شهيد رزمجومين پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي و دميده شدن آفتاب آزادي در پهنه كشور ، توحيد با درجه ستوان دومي به پادگان بازگشت. چرا كه اين بار حضور در پادگانها و آمادگي براي دفاع از كيان نوپاي انقلاب اسلامي را در برابر تهديدات دشمنان داخلي و خارجي در صدر همه امور ميديد. او در روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي و زماني كه ارتش هنوز از وجود عناصر طاغوتزده و برخي جريانها نظير كمونيستها، پاكسازي نشده بود به طرح مسايل اسلامي پرداخت و بارها در اين مسير تهديد به مرگ شد. در ارديبهشت سال 1358 پس از پايان خدمت مقدس سربازي با معرفي مهندس مصطفي ميرسليم به عضويت حزب جمهوري اسلامي درآمد و فعاليت خود را در واحد كارگري حزب شروع كرد. او طي شش ماه فعاليت شبانهروزي، تلاش قابل توجهي را در تشكيل شوراهاي اسلامي در محيطهاي كارگري از خود به يادگار گذاشت.
اواخر سال 1358 ه.ش بود كه به دعوت كارگران شركت ساراول به عنوان مدير داخلي آن مشغول خدمت شد. با كوشش انقلابي توحيد رزمجومين، شركت ساراول ملي اعلام و از دست سرمايهداران وابسته به دربار خارج شد. او عليرغم كارشكني گروههاي منحرف مانند: پيكاريها و ... ، براي ارتقاء سطح كمي و كيفي توليدات اين شركت و برقراري عدالت اجتماعي در سطح كاركنان آن، شبانهروز فعاليت ميكرد. پس از مدتي با درخواست كارگران، سرپرست شوراي اسلامي و رئيس انجمن اسلامي كارخانه ساراول نيز شد.
در سال 1359 ه.ش، از طرف سازمان صنايع ملي، به عضويت هيئت مديره گروه صنعتي ملي درآمد. چند روز از فعاليت توحيد در اين مسئوليت نگذشته بود كه به همراه ديگر اعضاي هيئت مديره، توسط عناصر گروهكهاي خود فروخته، به گروگان گرفته شدند و با حضور به موقع نيروهاي سپاه پاسداران و كميته انقلاب اسلامي ، از هر خطري نجات يافتند.
مهندس توحيد رزمجومين سرانجام در فاجعه تروريستي هفتم تير سال 1360، هنگامي كه برنامههاي مختلفي را براي ارتقاء سطح كيفي صنعت در سر ميپروراند به دست عناصر خود فروخته منافقين به شهادت رسيد.
مجتبي برادر توحيد رزمجومين در خاطره ديگري از برادرش چنين نقل ميكند: «پس از شهادت بهشتي و يارانش،كه برادرم نيز در زمرهي آنان بود، مردم بيشماري براي ابراز همدردي به خانه ما ميآمدند و آن قدر گريه ميكردند كه خانواده ما به آن اندازه گريه نميكردند. در يكي از روزها، خانمي كه به خانه ما آمده بود، با چشماني اشكبار به مادرم گفت: من ابتدا بيحجاب بودم اما با [ارشادات] توحيد،حجاب و پوشش اسلامي را براي خود برگزيدم.
از شهيد توحيد رزمجومين دو فرزند به نامهاي حامد (1358) و مريم(1359) به يادگار مانده است.