سرانجام عشق ورزیدن به فقرا و محرومان
نوید شاهد: بار ديگر عاشقي از عاشقان زمان، هم چون پرنده اي از قفس تنگ دنيا پر و بال زد. غل و زنجيرهاي دنيوي را پاره كرد و به ميعادگاه معشوق شتافت.
شهيد بزرگوار مصطفي عبدي فرزند فتاح (فتاح جواهري) در سال1323 در شهر محروم و مرزي سردشت در خانواده اي مستضعف و محروم و متدين ديده به جهان گشود و از همان اوایل كودكي با فقر و محروميت دست و پنجه نرم كرد و هميشه آن را در پناه خود مي ديد و احساس مي نمود و به همين خاطر بود كه نتوانست به تنها آرزوي مقدسش كه درس خواندن و قرار گرفتن در محيط پاك مدرسه بود جامه عمل بپوشاند و براي هميشه از اين نعمت خدادادي محروم گرديد و به ناچار براي تأمين هزينه هاي زندگي و امرار معاش خود و خانواده اش در شركت ارك به عنوان پيمانكار مشغول كار شد و با حاصل دست رنج خود، چرخ زندگي را به حركت درآورد. شهيد بزرگوار به علت اينكه خود زاده فقر و محروميت بود به فقراء و محرومان جامعه عشق مي ورزيد و به آنها احترام مي گذاشت و از آنها حمايت و عيادت مي كرد. از خصوصيات بارز اخلاقي شهيد عزت نفس، كرامت اخلاقي، شجاعت و گذشت و فداكاري و صداقت در كردار و گفتار بود و در امر معاشرت با مردم فردي خوش برخورد، متين، آرام و باعطوفت بود.
از آنجا كه يكي از خصوصيات بارز رژيم شاهنشاهي مبارزه با افراد محروم و زحمتكش جامعه و حمايت از سرمايه داران بود وي نيز جزء افرادي بود كه هميشه مورد ضرب و شتم مأموران ساواك قرار مي گرفت و دائماً در حال مبارزه با آنها بود و چندين بار نيز به زندان مخوف ساواك افتاد و زير شكنجه آنها قرار گرفت.
شهيد والامقام مصطفي عبدي همه اين فقر و محروميت ها را ناشي از فساد و جور و ستم رژيم جلاد شاهنشاهي مي دانست و براي سرنگوني خاندان ذليل و پليد پهلوي و رژيم ظالمش با شروع قيام شكوهمند اسلامي به سيل خروشان مردم مسلمان ايران پيوست و در تمام تظاهرات ها و راهپيمائي هاي مردمي شركت فعالانه نمود. تا اينكه در چهارده آذر 1357 (57/9/14) هنگامي كه مردم سردشت براي راهپيمائي به خيابانها ريخته بودند مورد اصابت تير نوكران حلقه به گوش نظام پليد پهلوي قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل گشت و براي هميشه چشم از اين جهان فاني فرو بست.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
